.. . سی مکان دیدنی .

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا

.

( بــــهـــــا ر مـــــعــــر فــت )

معرفت درگرانيست به هرکس ندهندش** پرطاووس قشنگ است به کرکس ندهندش

 سی مکان دیدنی جالب

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 10 دی 1394برچسب:سی مکان دیدنی , مکان دیدنی, ,

] [ 22:13 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]


 

شاد باش و مستقل نه یک روز بلکه هزاران سال ، بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که:
رو سیاه شوند آنان که بر غمگین کردنت شرط بسته اند.

 

 

 

 آفرین :استقلال یعنی خودت باید از پله ها بالابری ها .

 

 

 


.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ جمعه 29 خرداد 1394برچسب:شاد باش , شادی, ,

] [ 7:37 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

شاخص موفقیت که توسط MaryEllen Tribby تهیه شده و توسط تکنولایف ترجمه شده را به شما معرفی می کنیم. وی این شاخص را پس از ملاقات و کار با موفق ترین و باهوش ترین کارآفرینان جهان و الهام گرفتن از آنها، تهیه کرده است. در این شاخص به تفاوت عمده ویژگی ها و صفت افراد موفق و افراد ناموفق پرداخته شده است.

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:شاخص موفقییت, افراد موفق ,افراد ناموفق ,,

] [ 13:41 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

شـــادی در زندگی

گاه شاد بودن می تواند کاری بس دشوار باشد. لازمه شاد زیستن، جستجوی زیباییها و خوبیهاست. یکی زیبایی منظره را می بیند، دیگری کثیفی پنجره را. این شما هستید که انتخاب می کنید چه چیز را ببینید و به چه جیز بیندیشید. کازانتزا کیس گفته است:
« قلم و رنگ در اختیار شماست. بهشت را نقاشی کنید و بعد، وارد آن شوید.» 

چگونه شاد باشیم ؟

بهترین راه برای شاد بودن این است که از خصوصیات افراد شاد پیروی کنید، یکی از راه های شاد بودن ، توجه به آدم های اطراف است چون ما ۹۰ درصد وقت مان در ارتباط با دیگران می گذرد و اگر مهارت ارتباط بادیگران و درک آنها را نداشته باشیم ، نمی توانیم شاد زندگی کنیم.به همین سادگی ، شما باید سعی کنید افرادی را که با آن ها در تماس هستید کاملاً بشناسید ، به حرف آنها گوش کنید، به آن ها احترام بگذارید ، با صداقت با آن ها صحبت کنید ، تشویق شان کنید ، از آن ها حمایت کنید و درباره تفاوت ها و اختلاف نظرهایتان گفت وگوکنید . اما واقعیت این است که رعایت کردن این هفت عادت در تمام زندگی به همین آسانی ها هم که فکر می کنید نیست.

۱) مروری بر رفتار خودتان داشته باشید :
امروز صبح با افراد خانواده تان یا همکارانتان چه طور صحبت کردید ؟

آیا دقیقاً به حرف هایشان گوش دادید یا یک گوش تان در بود و آن یکی دروازه ؟

آیا آن ها را برای کاری که قرار بود امروز انجام دهند تشویق کردید ؟

آیا آن ها را حمایت کردید و به آن ها گفتید اگر به کمک احتیاج داشته باشند شما می توانید کمکشان کنید ؟

آیا سر میز صبحانه چهار دانگ حواستان به خوردن صبحانه و نوشیدن چای بود؟

۲) دیگران را درک کنید :
زمانی را برای شنیدن صحبت های کسانی که با آن هازندگی می کنید ، در نظر بگیرید . چه افراد خانواده تان باشند یا هم اتاقی های خوابگاه دانشجویی . به هر حال شما با آن ها زندگی می کنید و باید وقتی برای آن ها درنظر بگیرید.در این لحظات نه تلویزیون تماشا کنید نه با تلفن همراه صحبت کنید .لازم نیست درباره شلوغی و ترافیک خیابان صحبت کنید ، فقط شنونده باشید و اجازه دهید که حرفشان را بزنند و موضوعات شان را با شما در میان بگذارند.

۳) از رؤیا کمک بگیرید:
چشم هایتان راببندید و خودتان را تصور کنید که یک فرد کاملاً شاد هستید که در رابطه با دیگران هیچ مشکلی ندارید و می توانید مشکل آن ها را به راحتی حل کنید. تصور کنید فردی شما را ناراحت کرده و شما به جای این که عصبانی ، ناراحت و افسرده شوید ، با آرامش مشکل را حل می کنید ، خوب می دانید که چطور باید با این مشکل برخورد نمایید.یک نفس عمیق بکشید و از خودتان بپرسید چطور می خواهید زندگی کنید ؟ در پاسخ تان بگویید می خواهم دیگران را دوست داشته باشم و دیگران هم مرا دوست داشته باشند، بعد فکر کنید که برای این خواسته تان چه کار کرده اید.

۴) غصه نخورید :
خودتان رابرای موضوعات بی اهمیت ناراحت نکنید. سعی کنید درباره موضوعات فکر کنید و ببینید آیا واقعاً ارزش این را دارند که خودتان و دیگران را ناراحت کنید؟ اگر پاسخ منفی بود ، موضوع را فراموش کنید . اگر کمی گذشت داشته باشید ، می توانید شادتر زندگی کنید.

۵) واقعیت را قبول کنید:

شما باید این واقعیت را بپذیرید که تنها کسی که می توانید تغییر دهید ، خودتان هستید. اگر همسرتان کاری کرد که به شدت ناراحت و عصبانی شدید ، خیلی سخت نگیرید و سعی نکنید او را تغییر دهید.اول خوب فکر کنید و ببینید آیا می توانید خودتان کاری کنید که این مشکل برطرف شود یا نه. اگر با دیگران اختلاف نظری داشتید که خیلی برایتان مهم بود و نمی توانستید شرایط را تحمل کنید، سعی کنید درباره موضوع با هم مذاکره و گفت وگو کنید. ریشه های مشکل را بررسی کنید و سعی کنید راه حلی پیدا کنید تا شرایط برای هر دو طرف قابل قبول باشد.

۶) الگو انتخاب کنید :
سعی کنید در زندگی تان یک الگو انتخاب کنید و در شرایط سخت و دشوار و تصمیم گیری های حیاتی قبل از این که خودتان تصمیم بگیرید ، اول فکرکنید که الگوی مورد نظرتان اگر در این شرایط قرار می گرفت، چه طور باموضوع برخورد می کرد و سپس سعی کنید شما هم تصمیمی شبیه او انتخاب کنید.

۷) بخوانید و بنویسید:
سعی کنید درباره شاد بودن و روش های شاد زندگی کردن تا می توانید اطلاعات به دست آورید ،کتاب بخوانید،مجلات ، مقالات و روزنامه های مربوط به این موضوع را مطالعه کنید و سعی کنید هر روز معلومات خود را در این باره افزایش دهید برای این که مطالب رافراموش نکنید ، یک دفتر یادداشت داشته باشید و نکاتی که به نظرتان جالب می آید ،یادداشت کنید و هر وقت فرصت کردید آن ها را مرور کنید.


خنده را جدی بگیرید
در توضیح اثرات سودمند خنده می توان به تأثیر آن بر بهبود عملکرد رگ های خونی و فوایدبی شمار خنده بر قلب اشاره کرد.این روزها ، هر طرف را که نگاه می کنی ، مردمی را می بینی که غمگین اند، غصه دارند یا اگر هیچ غمی نداشته باشند ، عادت کرده اند خودشان به دنبال غم و غصه بگردند.

انگار یادشان رفته ما ایرانی ها ، بهانه های بزرگی برای شاد بودن و خندیدن نمی خواهیم و در فرهنگ مان ، ضرب المثلی نظیر خنده بر هر درد بی درمان دواست را داریم!

تحقیقات مختلفی که در سرتاسر جهان روی تأثیرات خنده بر سلامت انجام شده هم بیانگر این حقیقت است که شاید خنده واقعاً بهترین دارو باشد؛ خنده ، فشارهای زندگی روزمره را کاهش می دهد و باعث بالارفتن کیفیت واکنش ها در محیط کار می شود، استرس را از بین می برد و واکنش بدن راهنگام فشارهای عصبی تغییر می دهد.با این همه تنها در یک مورد است که دانشمندان در رابطه با خندیدن ، هشدار داده اند و آن در بیماران مبتلا به آسم است.


زنان بیشتر از مردان می خندند
دانش بشری آن چنان پیشرفته شده است که برای هر عامل تأثیر گذاری بر سلامت ، رشته ای تخصصی در نظر گرفته و به کمک آن ، ابعاد مختلف قضیه را به شکلی علمی و تخصصی بررسی می کند. مثلاً بررسی روان شناختی و تن شناختی خنده با اسم ژلاتولوژی (gelatology) به مفهوم خنده شناسی معرفی می شود و پژوهشگران موضوع خنده یا ژلاتولوژیست ها هم می کوشند تا به ماهیت خنده هم پی برده و به این سؤال که چرا انسان می خندد ، پاسخی علمی بدهند.
آن ها در پژوهش های خود دریافته اند که مغز انسان چگونه یک لطیفه یا یک شوخی را می گیرد و خنده ، چگونه می تواند واقعاً به صورت بهترین داروها عمل کند. این محققان دریافته اند که بخش قدامی یا بیرونی قسمت خاکستری رنگ مغز ، قسمتی است که یک موضوع خنده دار بر آن اثر می کند و واکنش خنده را به وجود می آورد.در این میان دانشمندی به نام رابرت پروواین ، از دانشگاه مریلند در بالتیمور آمریکا، دریافته است که ما در هنگام گفت و گوهای عادی به نسبت بیشتر می خندیم تا با شنیدن جوک و لطیفه که گه گاه پیش می آید. وی می گوید زن ها معمولاً بیشتر ازمردها می خندند ، چون مردها بیشتر، به گفتن چیزهای خنده دار تمایل دارند.


توصیه هایی برای شادی
شاد بودن آن قدر هم سخت نیست . فرهنگ باستانی ایرانیان بر اساس شاد بودن و شاد کردن پایه گذاری شده است تا انسان ها به توانند قدرتمندتر و تندرست تر زندگی کنند.

روان شناسان می گویند توصیه های زیر به شما کمک می کنند تا شادتر زندگی کنید:

۱) از چیزهای بسیار ساده هم می توان لذت برد و شاد شد. دیدن یک منظره زیبا، یک فیلم قشنگ یا یک دوست خوب هم می تواند انسان را شاد کند.

۲) بهترین حالت را در خودتان و در شرایط موجود اطراف تان پیدا کنید . هیچ کس همه چیز ندارد و هرکس اندوهی دارد که با شادی زندگی آمیخته است . هنر آن است که در شرایط سخت بخندیم.

۳) شما نمی توانید همه را از خود خرسند و خشنود کنید ، پس اجازه ندهید انتقادها شما را نگران کنند.

۴) اجازه ندهید دیگران معیارهایتان را تعیین کنند، خودتان باشید و به چیزی که نیستید، تظاهر نکنید.

۵) کارهای سودمندی که از انجام آنها لذت می برید بیشتر و بیشتر کنید.

۶) نفرت و حسادت را از خودتان دور کنید ، چرا که این دو ، دشمن روح شما هستند، روح شما را اندوهگین می کنند و هیچ اتفاق خوشی هم برایتان نمی افتد.

۷) علایق و دلبستگی های زیادی داشته باشید . اگر مسافرت دوست دارید و نمی توانید بروید ، سینما را امتحان کنید . کتاب های جدید بخوانید ، به پارک بروید یا ورزش و پیاده روی کنید.

۸) گذشته را در گذشته رها کنید ،و تنها از آن پند بگیرید و به خاطرداشته باشید در صورتی که مشکلی پیش آمد، همیشه به یافتن راه حل آن فکر کنیم نه به خود مشکل.

۹) خودتان را به کارهای گوناگون سرگرم و مشغول کنید. کسی که سرش گرم باشد فرصتی برای غصه خوردن ندارد!

خنده هایت را برای روز مبادا نگه ندار

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ جمعه 31 مرداد 1393برچسب:شادی, چگونه شاد باشیم ,چگونه شاد زندگی کنیم, شادی در زندگی ,,

] [ 6:30 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

افسردگی چیست

 

افسردگى یکى از رایجترین بیماریهاى روانى است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و سایر متخصصان بهداشت روان می‌گردد.
در هر لحظه از زمان حداقل ١٥ تا ٢٠ درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه‌هاى افسردگى شدید را از خود نشان بدهند و میلیونها نفر در هر لحظه در جهان تحت درمان افسردگى قرار می‌گیرند.

افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز می گردد.

در زبان روزمره براى توصیف افسردگى از احساسات غمگینى، ناکامى، ناامیدى و شاید هم رخوت و بی‌حالى استفاده می‌شود. معمولاً مردم تصور می‌کنند که افراد افسرده تن‌پرور ، خودخواه و یا اهل تمارضند و سعى می‌کنند آنها را با عباراتى همچون «سعى کن خودت را جمع‌وجور کنی» نصیحت نمایند.
در طول زندگى همه ما دوره‌هاى کوتاه و بلند احساس داشتن غم، عدم خوشحالى و یا نظایر آن خصوصاً در هنگام از دست دادن همسر و یا نزدیکان، هنگام کار و یا از دست دادن کار را تجربه می‌کنیم و همه ما قادر به مقابله با این حوادث هستیم.

Bottom of Form

 

 

علائم و نشانه های افسردگی

 

 

 

                                  ادامه مطلب

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

 

 

اضطراب چیست

 

 

اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان می‌دهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کم‌درآمد و سالمندان بیشتر شایع می‌باشد.

 

 

علائم و نشانه های اضطراب

 

*عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
*
 تنش
*
 احساس خستگى
*سرگیجه
*
 تکرر ادرار
*
 طپش قلب
*
 بی‌حالى
*
 تنگى نفس
*
 تعریق
*
 لرزش
*
 نگرانى و دلهره
*
 بی‌خوابى
*
 اشکال در تمرکز حواس
*
 گوش به زنگ بودنعصبى بودن، آرام و قرار نداشتن

 

 

   ادامه مطلب

 

 

 

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:اضطراب , علل اضطراب , نشانه های اضطراب , پیشگیری اضطراب, درمان اضطراب,,

] [ 7:41 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

  

لطفا برروی ادامه مطلب کلیک کنید.


     ادامه مطلب

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:عزت نفس,

] [ 11:46 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

آیا ضریب هوشی خود را می دانید؟  پس کلیک کنید

 

تست هوش

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:هوش, تست هوش,,

] [ 3:43 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

ایا می خواهید از میزان اضطراب خود با خبر شوید ؟

 

لطفا کلیک کنید

 

 

تست اضطراب

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:تست , اضطراب, تست اضطراب,,

] [ 3:18 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 آیا می خواهید بدانید چقدر از سلامت روان برخوردارید ؟

لطفا کلیک کنید

 

تست سلامت روان

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ دو شنبه 30 دی 1392برچسب:تست, سلامت, روان, تست سلامت روان,,

] [ 21:39 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

اراده ی  قوی +  امید +  پشتکار =  موفقیت

 

 خواستن توانستن است

همه ما درصورتی می‌توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم که از دانش‌ها و دانسته‌های درونی خود استفاده کنیم ؛ همچنین باید احساس کنیم که توانایی دستیابی به موفقیت را نیز داریم.

 ما درصورتی می‌توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم که از فکر بکر و قدرت ذهنی‌مان الهام بگیریم و استفاده کنیم. شما ممکن است این کار را به هر نامی بخوانید اما این در واقع از یک جور نظم شخصی یا ذاتی سرچشمه می‌گیرد که بسیار خوشایندتر و عمیق‌تر از ادراک و فهم زندگی است.

ما می‌توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم زیرا فکر می‌کنیم یا به راستی ایمان و باور داریم که می‌توانیم؛ برای مثال، زمانی که ما به قدرت‌ها و توانایی‌هایمان شک می‌کنیم و در این رابطه دچار تردید و دودلی می‌شویم، نمی‌توانیم به درستی از توانایی‌هایمان استفاده کنیم و در استفاده کردن از آنها با شکست مواجه می‌شویم. حال می‌خواهیم به سراغ یاد گرفتن یک درس از یک فرد ناشناس برویم که می‌گوید: آن دسته از افرادی که فکر می‌کنند می‌توانند از توانایی‌هایشان استفاده کنند و همچنین آن دسته از افرادی که تصور می‌کنند توانایی استفاده از قدرت‌هایشان را ندارند، درست و صحیح فکر می‌کنند زیرا هر فردی بر اساس طرز فکر و ایمان و باوری که نسبت به‌خودش دارد، به همان صورت نیز رفتار می‌کند. قدرت و توانایی در وجود همه ما در حال استراحت کردن است و این خود ما هستیم که با طرز فکرمان یا از آن توانایی‌ها استفاده می‌کنیم یا آنها را دست نخورده در وجودمان نگه‌می‌داریم.

همیشه به یاد داشته باشید که هر چه از اعتماد به نفس کمتری برخوردار باشید، فعالیت و توانایی کمتری نیز برای انجام کارها و برآورده‌کردن نیازها و خواسته‌های‌تان در اختیار دارید و این اعتماد به نفس‌کم، شما را به سمت فعالیت‌کم، رهبری و راهنمایی می‌کند. همچنین برعکس و برخلاف این موضوع نیز صحیح و قابل درک است که داشتن اعتماد به نفس بالا شما را به سمت انجام فعالیت‌ها، خواسته‌ها و نیازهای شخصی‌تان سوق می‌دهد و سبب می‌شود که از استعدادها، قدرت‌ها، توانایی‌ها،موهبت‌ها، امکانات و منابعی که در اختیار و دسترس‌تان است به نحو احسن استفاده کنید و آنها را در هرگونه شغل و وظیفه‌ای که بر عهده‌تان است، به کار بندید و به درستی مورداستفاده قرار دهید.

چرا احساس می‌کنید که قادر به انجام بعضی از کارهای ذاتی، فطری و شخصی‌تان هستید؟ در پی یافتن جواب این سؤال باشید و حتما جواب آن را بیابید. باید بیاموزید و بیابید که چرا احساسات ذاتی و فردی‌مان اینقدر محکم، استوار و مطمئن هستند. بنابراین ممکن است که اعتماد و اطمینان مشابهی به دست آوریم که از آنها ناشی شود و این باید زمانی باشد که در حال آموختن هستیم. در واقع شما باید توانایی تقلید و پیروی کردن از موفقیت‌ها را داشته باشید.

داشتن همه کیفیت‌های منحصر به فرد و بزرگ دلیلی است برای اینکه چرا بسیاری از افراد موفق هستند و این در واقع علت به دست آوردن موفقیت آنهاست. در حقیقت این دارابودن کیفیت‌های منحصر به فرد و بزرگ است که به افراد موفق کمک می‌کند تا به موفقیت دست پیدا کنند. مهم‌ترین نکته این است که همه ما می‌توانیم همه این کیفیت‌ها و موفقیت‌ها را به دست آوریم، اگر همه موارد موفقیت را به‌طور دقیق در ذهن‌مان حک کنیم.

همیشه به یاد داشته باشید و بدانید افرادی که به موفقیت‌های بزرگ و شخصی‌ دست یافته‌اند و موفقیت‌های بزرگی کسب می‌کنند، از توانایی‌های استثنایی و خارق‌العاده‌ای برخوردار نیستند بلکه به میزان قدرت و توانایی‌ای که دارند، ایمان و اعتقاد نیز دارند اگر چه باید به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که افراد موفق با تمام قدرت و توانایی‌شان از استعدادها و مهارت‌هایشان استفاده می‌کنند و در نتیجه پر واضح است که با نتایج مساعدتر و مطلوب‌تری مواجه خواهند شد و با روشنفکری‌ای که دارند، آسان‌تر به موفقیت دست پیدا می‌کنند.

همه قدرت‌ها و توانایی‌های این افراد موفق به سمت رسیدن به بالاترین درجات و مراتب موفقیت و فعالیت‌های مفید و مؤثر در حال حرکت است. طبیعت وجودی آنها گم نشده است بلکه از هر چیزی به نحو احسن استفاده می‌کنند تا جایی که به اهداف بزرگ‌تر و عالی‌تری دست پیدا کنند.

نداشتن قدرت و توانایی استثنایی دلیلی برای اجتناب کردن از به دست آوردن موفقیت‌های استثنایی نیست و افرادی که توانایی‌های استثنایی ندارند، نباید از به دست آوردن موفقیت‌های استثنایی دست بکشند و دوری کنند زیرا این دو مقوله هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند و لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. شما می‌توانید با به حرکت واداشتن توانایی‌هایتان و بالا بردن سطح آنها خیلی سریع‌تر از روش‌های دیگر به موفقیت دست پیدا کنید. در بسیاری از مواقع دیده شده که انجام این کار سبب می‌شود سطح توانایی‌های افراد به‌صورت قابل توجهی رشد یابد و در نتیجه به موفقیت‌های استثنایی و خارق‌العاده‌ای نیز دست پیدا کند. شما نیز می‌توانید بعضی از این توانایی‌ها را به دست آورید و از همین الان زندگی موفقی را شروع کنید.

هنگامی که فکر می‌کنید و باور دارید که می‌توانید، در واقع قدرت ذهنی‌تان بیدار شده است. هنگامی که فکر می‌کنید و اعتقاد دارید که می‌توانید، در واقع به این دلیل است که شما یک قدرت هوشیار و آگاه دارید که به وسیله آن می‌توانید درون و داخل ماهیت وجودی قدرت‌ها و توانایی‌هایتان را احساس کنید. با احساس کردن اینکه شما قدرتی دارید که همیشه آرزویش را داشته‌اید، تردید و دودلی‌تان دیری نمی‌پاید و هیچ ‌یک از موارد ذکر شده نمی‌تواند شما را با شکست مواجه کند بلکه شما اقدام به استفاده از قدرت‌ها و توانایی‌هایتان کرده‌اید و دیگر هیچ‌چیز نمی‌تواند مانع‌تان شود.

شما چگونه می‌توانید این قدرت را به دست آورید و چه چیزی سبب می‌شود که خیال و گمان مثبت،بر هرگونه قدرتی برتری یابد؟ داشتن ایمان و اعتقاد در واقع پادزهری برای نگرانی‌های شماست و نگرانی‌هایتان را از بین خواهد برد. به‌عبارت دیگر، شما باید واقعا احساس کنید که همه توانایی‌های لازم برای برعهده گرفتن کارها و وظایف را دارید.

شما باید بدانید که از قدرت و توانایی برخوردار هستید و هنگامی که به این قضیه واقف باشید، بدون هیچ‌گونه تردید و دودلی این موضوع را باور دارید و به آن آگاهید. با دشتن ایمان و اعتقاد به توانایی‌ها و استعدادهایی که در وجودتان است، مطمئن باشید که در آینده‌ای نه چندان دور به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا خواهید کرد و زندگی‌ای سرشار از شادی و خوشحالی پیش رو خواهید داشت و به درجات بالایی از موفقیت دست خواهید یافت که برای خودتان نیز غیرقابل باور خواهد بود.

 

 

 


تلاش و پشتکار

حشرات و حیوانات تقریباً همیشه مشغول کارند، تدارک زمستان را می بینند، آماده بهار می شوند، خودشان را می شویند، آشیانه را تمیز می کنند و به بچه هایشان غذا می دهند. آنها کاملاً زنده و متحرکند و به نظر می رسد که کاملاً راضی و خشنود هم باشنداز حیوانات نیز می توان درس گرفت.  درس بگیریم که برای شاد زیستن به تلاش نیاز است. وقتی غفلتی می کنیم پیشرفتی در امور حاصل نمی شود و این چیزی است که هر دانشجویی در مورد ذهن خود و هر ورزشکاری در مورد بدن خود می داند.

 

 

ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت انسان آنرا طلب می کند، زیرا تلاش ، امتیاز  و اشتیاق انسان برای  یادگیری ، خود آزمایی، آزمایش و تجربه استاشتباه اغلب مردم اینجاست که  تنها برای رسیدن به اهداف نهایی کار می کنند و از نفس کار کردن لذت نمی برند، به همین خاطر است که وقتی به اهداف مورد نظر خود نمی رسند دچار یأس و افسردگی می شوند، در صورتیکه باید هر کاری را که انجام می دهیم صرفاً به خاطر انجام دادن آن لذت ببریم و آن وقت است که رسیدن به هر نتیجه ای برای ما در حکم گرفتن جایزه است.

 

 

پس بیایید  از همین لحظه تصمیم بگیریم که به خاطر عشق به کار کردن ، کار کنیم و این نیز مانند شاد بودن نیاز به یک تصمیم قاطع دارد. چرا که راز شاد زیستن انجام دادن آنچه دوست می داریم نیست بلکه دوست داشتن آن چیزی است که انجام می دهیم.

 

 

هیچ چیز در دنیا نمی تواند جای پافشاری و پشتکار را بگیرد. ذوق و استعداد هم نمی تواند، نبوغ هم نمی تواند، تحصیلات هم نمی تواند که جهان ر از تحصیل کردگان منزوی است. تنها پا فشاری و عزم است که حرف آخر را می زند.

 

 

روزی پس از اجرای برنامه از یک نوازنده بزرگ ویلن ، خانمی به نوازنده گفت:” من حاضر بودم تمام زندگیم را بدهم تا بتوانم مثل شما ویلن بزنم “. نوازنده لبخندی زد و گفت :” من هم همین کار را  کردم“. راه دیگری وجود ندارد، برای بهتر شدن  هر چیز، باید خود ما بهتر شویم. فردا بسیار شبیه امروز خواهد بود مگر آنکه تلاش  را بر آن بیافزاییم .

 

 

اکثریت کسانی که شروع به یادگیری یک آلت مو سیقی می کنند، خیلی زود از ادامه آن مأیوس می شوند. چند نفر را می شناسید  که بتوانند کمی پیانو یا گیتار بنوازند؟ مردم معمولاً مدتی تلاش می کنند اما چون نتایج به کندی ظاهر می شود مأیوس می شوندکسانی که تصمیم به پس انداز می گیرند مأیوس می شوند اما تمام نکته اینجاست  که اگر ما به آنچه که انجام می دهیم چنگ بیاندازیم  در زمانی بسیار کوتاه بر اکثریت مردم پیشه خواهیم گرفت.

 

 

 ادیسون می گویدیک درصد نبوغ است، نود و نه درصد بقیه اش به تلاش و پشتکار شما بستگی دارد. من هرگز هیچ کار ارزشمندی را تصادفی انجام نداده ام و تمامی اختراعات من با کار و تلاش خستگی نا پذیر بدست آمده اند“.

 

 

میکل آنژ یکی از بزرگترین نقاشان و مجسمه سازان تمامی اعصار گفته است:اگر مردم می دانستند که مهارت من از چه تلاش های طاقت فرسایی بدست آمده، این مهارت دیگر هرگز آنها را به شگفتی وا نمی داشت“.

 

 

اما مواقعی هم هست که دست از تلاش کشیدن و پا فشاری نکردن بهترین کار است. وقتی  کشتی در حال غرق شدن است دیگر وقت بیرون پریدن است و نباید کله شقی کرد. اگر از شغل خود بیزارید، اگر محل زندگی خود را دوست ندارید یا در جای دیگر موقعیت های بهتری برای خود می بینید، بهترین راه بیرون زدن است.   

 

*هنگامی که اراده می کنید به آرزو و یا هدفی برسید، هرگز اجازه ندهید هیچ کس یا هیچ چیزی شما را بازدارد.

 

*آنچه را که با عشق و اشتیاق بخواهیم و دردستیابى به آن پافشارى کنیم بی تردید به دست خواهیم آورد

*تنها کسى که می تواند شما را به تحقق رؤیاها و آرزوهایتان‏ کمک کند خودتان هستید. وقتى این موضوع را خوب بفهمید و آنرابپذیرید، دیگر هیچ چیز و هیچ کس نمى‏ تواند سّد راه موفقیت شمابشود.

*هر کارى را که در دست گرفتید کاملاً خود را در آن غوطه‏ ورسازید . ایده ‏ها، هوش، ذکاوت، آگاهى، درک، به کسانى داده مى‏شود که با تمام وجود خود را در حرفه و یا هر کار سازنده ‏اى غرق کنند، اگربخواهید براى کسب ایده‏ هاى جدید مدت زمانى دست از تلاش‏ بردارید و به استراحت بپردازید بسیار راه بیهوده‏اى را پیموده‏ اید... نابغه‏ شدن 90% به تلاش بستگى دارد، براى اینکه در حرفه خود نابغه‏ شوید خود را در آن غوطه‏ ور سازید.

این چه نیرو و قدرتى است؟ باور کنید نمى‏توانم بیان کنم! آنچه ‏فقط مى‏ توانم بگویم این است که وقتى انسان در چنان حالت روحى ‏قرار مى‏ گیرد، که دقیقاً مى‏ داند چه مى‏ خواهد و از صمیم قلب مصمم ‏است که تا زمانیکه به خواسته خود نرسیده ، دست از تلاش برندارد، این توان و نیروى جادویى که استقامت و پشتکار است ، در او ظاهرمى‏ شود

 پرتلاش وپرامید باشید

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ جمعه 20 دی 1392برچسب: پشتکار, اراده, موفقیت, تلاش , امید, خواستن , توانستن , خواستن توانستن است,,

] [ 9:9 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

اختلال هاي روان تني Psychosomatic disorders   

افکار و هیجان‌های آدمی، نحوه واکنش‌دهی وی را تغییر می‌دهند. یکی از واکنش‌های بدنی انسان، بیماری است و ما معمولا از این مسأله غافل هستیم که بیماری‌های جسمانی نظیر زخم معده، بیماری قلبی و عروقی و آسم ممکن است تحت تأثیر افکار و احساسات قرار گیرند. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد، مدت و شاید حتی وقوع این نوع بیماری‌ها می‌تواند تحت تأثیر حالت‌های روانی مبتلایان به آنها قرار گیرد. چنین اختلالی، اختلال روان‌تنی نام دارد و به صورت اختلال بدنی که تحت تأثیر ذهن قرار دارد یا در شدیدترین حالت، توسط ذهن ایجاد می‌شود، تعریف شده است.(1)

اختلال‌های روان‌تنی، شامل اختلال‌هایی است که در آنها نشانه‌ها مستقیما مربوط به آسیب مغزی یا وجود یک وضع غیرعادی در محیط زیست شیمایی مغز است؛ ممکن است در نتیجه پیری، بیماری‌های تباه‌کننده دستگاه عصبی(مثل سیفیلیس)، یا فروبری مواد سمی(مثل مسمومیت ناشی از سرب یا الکلیسم) ایجاد شوند.(2) تشخیص اختلال روان‌تنی، زمانی صورت می‌گیرد که یک اختلال با آسیب جسمانی شناخته‌شده وجود داشته باشد و رویدادهایی که از نظر روان‌شناختی معنادار هستند، قبل از اختلال واقع شده و به شروع یا وخیم‌تر شدن آن کمک کنند. زمانی که عوامل روان‌شناختی بر بیماری جسمانی تأثیر می‌گذارند، معمولا فرد انکار می‌کند که بیمار است، از مصرف دارو خودداری می‌کند و ممکن است وجود عوامل خطر را که احتمالا حالت جسمانی را وخیم‌تر می‌کنند، نادیده بگیرد. ملاک اول، اختلال‌های روان‌تنی را از اختلال‌های جسمانی‌شکل جدا می‌کند. اختلال‌های جسمانی‌شکل، مبنای جسمانی شناخته‌شده‌ای ندارند اما اختلال‌های روان‌تنی، مبنای جسمانی دارند. عوامل روانی می‌توانند شرایط جسمانی متعدد را در تعداد زیادی از دستگاه‌های عضوی تحت تأثیر قرار دهند، دستگاه‌هایی نظیر: دستگاه تنفسی، دستگاه قلبی عروقی، پوست و دستگاه معدی روده‌ای و اندام‌های حسی. در هر فرد ممکن است تنها یک دستگاه عضوی در برابر تأثیرات روانی آسیب‌پذیر باشد.(3)

 اختلال‌های گوارشی

  زخم گوارشی، فرسایش محدود غشاء مخاطی معده یا اثنی‌عشر، قسمت بالای روده کوچک است. این زخم‌ها را به این علت گوارشی می‌گویند که معمولا تصور بر این است که آنها حداقل تا اندازه‌ای توسط پپسین ایجاد می‌شوند. در شیره اسیدی که معده به‌طور عادی آن را ترشح می‌کند، پپسین وجود دارد. افرادی که اسید هیدروکلریک یا پپسین بیش از حد ترشح می‌کنند، اشخاصی که دفاع مخاطی بسیار ضعیفی در برابر اسید دارند و افرادی که پوشش معدی آنها به کندی احیاء می‌شود، عموما در برابر زخم‌ها آسیب‌پذیرترند. این حالت می‌تواند به صورت ژنتیکی به ارث برده شده باشد. در افرادی که ضعف سرشتی دستگاه روده‌ای دارند(مانند ترشح بیش از حد اسید ارثی) وقتی که با انواع خاصی از استرس مواجه می‌شوند، ممکن است زخم‌های گوارشی ایجاد شوند. نتایج تحقیقات پژوهشگران نشان می‌دهد که حالت‌های هیجانی چون خشم و اضطراب باعث می‌شوند اسید معده زیاد ترشح شود؛ این به نوبه خود به ایجاد زخم‌های گوارشی کمک می‌کند. همچنین، برخی از مشاغل اضطراب برانگیز ممکن است باعث شوند که کارکنان بیشتری به زخم معده مبتلا شوند. در این حالت نیز، اضطراب بیشتر، اسید زیادی را در معده تولید می‌کند.(4)

 اختلال‌های قلبی و عروقی

  علت اصلی اغلب موارد بیماری قلبی و مرگ ناگهانی، تجمع چربی در جداره درونی شریان‌های کرونری است. این نوع گرفتگی مانع از رسیدن خون به عضله قلب می‌شود که نتیجه آن حمله قلبی و مرگ ناگهانی است. در این رابطه عوامل جسمانی نظیر: افزایش سن، مرد بودن، سیگار کشیدن، داشتن فشار خون بالا، داشتن کلسترول خون بالا، فعالیت جسمانی و عوامل ارثی دخیل هستند. علاوه بر این موارد، یک عامل روانی به نام شخصیت تیپ A نیز در ایجاد این اختلال مؤثر است. افراد تیپ A که مستعد بیماری کرونری هستند با سه ملاک توصیف می‌شوند:

 

الف. احساس افراطی فوریت زمان به‌طوری که همیشه نگران موعدها هستند.

 

ب. رقابت‌طلبی و جاه‌طلبی.

پ. پرخاشگری و خصومت به‌ویژه زمانی که اوضاع از کنترلشان خارج است.

 

  نقطه مقابل این افراد، شخصیت‌های تیپ B هستند که آرام و خونسرد بوده و احساس فوریت زمان نمی‌کنند. خصومت و خشم می‌توانند مؤلفه‌های کشنده تیپ A باشند. از مدت‌ها قبل تصور بر این بوده است که فشار خون بالا، که پرتنشی نیز نامیده می‌شود، می‌تواند کاملا به خصومت و اینکه چطور با خشم خود برخورد می‌کنیم مربوط باشد. بررسی‌های انجام‌شده حاکی از آن هستند که در صورت وجود خصومت و خشم در افراد تیپ A و تخلیه نشدن آنها، احتمال حملات قلبی و بیماری قلبی عروقی بیشتر است. یکی دیگر از مؤلفه‌های تیپ A جاه‌طلبی است. افرادی که جاه‌طلب و رقابت‌جو هستند و احساس فوریت زمان می‌کنند، ممکن است در موقعیت‌های بیشتری که ناکامی، شکست و درماندگی تولید می‌کنند، درگیر شوند و شاید شدیدتر از افراد تیپ B به درماندگی واکنش نشان دهند. زمانی که افراد تیپ A نتوانند اعمال کنترل کنند، ممکن است دچار خصومت، ناکامی و واکنش اضطراری طولانی‌مدت شوند، که همه آنها می‌توانند به خطر زیاد برای ابتلا به بیماری قلبی عروقی کمک کنند.(5)  

آسم

  آسم، نوعی بیماری راه‌های تنفسی است که در آن راه‌های هوائی به صورت منتشر تنگ می‌شوند. حملات تنگی نفس، سرفه، خس‌خس سینه از تظاهرات بالینی آسم هستند. هنگامی که شخصی در حال هیجان روانی است، مشاهده می‌شود که یا به تندی نفس می‌کشد و یا نفس کشیدن برایش مشکل است. البته آسم همیشه دلیل روانی ندارد، بلکه گاهی علت عضوی مشخصی نیز دارد. در اغلب موارد، عوامل جسمی و روانی هر دو در ایجاد آسم دخالت می‌کنند. بدین معنی که علل روانی، عوامل جسمی را تحریک و تشدید می‌کند.(6) 

منابع

(1)-روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین؛ آسیب‌شناسی روانی، ترجمه بحیی سیدمحمدی، تهران، ساوالان، 1379، چاپ اول، ج 1، ص 452.

(2)-اتکینسون، ریتا و دیگران؛ زمینه روان‌شناسی، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، 1378، چاپ هشتم، ج 2، ص 193.

(3)- آسیب‌شناسی روانی، ص 454 و 455.

(4)-همان،  ص 455 ـ 459 ـ 461.

(5)-همان، ص 468 تا 471.

(6)- شاملو، سعید؛ بهداشت روانی، تهران، رشد، 1378، چاپ سیزدهم، ص 239.

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:اختلال روان تني, اختلال گوارشي, آسم, اختلال قلبي عروقي, آسيب شناسي رواني,

] [ 9:58 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

50 راهکار برای تقویت  عزت نفس فرزندان

ضعف عزت نفس زاييده ي خود كودكان نيست . بلكه بزرگ ترها و عموما مادران و پدران مسبب اين موضوع هستند. از اين رو ما مادران و پدران كه مهم ترين تاثير را بر زندگي فرزندانمان مي گذاريم وظيفه داريم به آنان كمك كنيم تا طعم موفقيت را بچشند مرتكب خطا شوند بي آن كه احساس شرم كنند و از وجود خود احساس غرور و سربلندي كنند. اين امر زماني به حقيقت مي پيوندد كه به فرزندانمان نشان دهيم كه آنان مهم بي همتا و داراي ويژگي هاي خاص و منحصر به فردند و از شايستگي و توان كاميابي در تحصيل و زندگي برخوردارند.
تربيت درست كودكان تا حد زيادي در گرو انجام دادن بسياري كارهاي درست و كوچك است . هر پدر و مادري مي تواند بسياري كارهاي درست و مناسب انجام دهد تا در فرزندش احساس « خود ارزشمندي » به وجود آورد. شما مي توانيد از طريق مراقبت گوش دادن ستودن قوت قلب بخشيدن دلگرم كردن و جدي گرفتن فرزند خود به او عزت نفس ببخشيد و انساني كامياب از وي بسازيد. پيشنهادهايي كه در پي مي آيند شما را به جاده ي منتهي به اين مقصود رهنمون مي كند.
روش هاي عملي براي تقويت عزت نفس فرزندان
1
ـ نخستين گام را براي تقويت عزت نفس فرزندتان هم اكنون برداريد : اسمي نامناسب براي فرزند خود انتخاب نكنيد كه يك عمر مايه ي ناراحتي و سرافكندگي شود.
2
ـ هر روز فرزند خود را در آغوش بگيريد .
3
ـ همواره خوبي ها نقاط قوت و ويژگي هاي مثبت را در فرزند خود جست وجو كنيد .
4
ـ به حرف و درد دل هاي فرزند خود خوب گوش دهيد . حرف او را قطع يا جمله هايش را كامل نكنيد . به همه ي حرف هاي او و احساسي كه در آن ها نهفته است توجه كنيد.
5
ـ وقتي فرزندتان نياز به آرامش دارد نگران نباشيد كه موهايتان آشفته يا لباس هايتان چروك شود . اهميت قائل شدن براي فرزندتان سبب مي شود تا بتوانيد رابطه اي صميمانه و عاطفي با او برقرار كنيد. اين يكي از پايه هاي تقويت عزت نفس فرزند شماست .
6
ـ به خواب هاي آشفته فرزندتان ـ كه براي شما بازگو مي كند خوب گوش بدهيد .
7
ـ براي اسباب بازي هاي مورد علاقه ي فرزندتان ارزش قائل شويد .
8
ـ همواره به فرزند خود فرصت ديگري بدهيد تا خطا و اشتباهش را اصلاح كند .
9
ـ وقتي فرزندتان خردسال است هر كاري داريد كنار بگذاريد هر شب او را به رختخوابش برده و برايش قصه بگوييد .
10
ـ هنگام بازي كردن با فرزند خود او را درنظر بگيريد و به حرفش گوش بدهيد تا دريابيد كه نظرش درباره ي خودش و شما چيست .
11
ـ موفقيت هاي فرزند خود راـ هر چند كوچك و ناچيز ـ بستاييد .
12
ـ عادت نكنيد كه فرزند خود را با فرزند ديگران مقايسه كنيد .
13
ـ تا آن جا كه ممكن است شرايطي پيش نياوريد كه به فرزندتان بگوييد : « اگر نكني واي به حالت ! »
14
ـ برخي كتاب هاي مورد علاقه ي شما ممكن است براي فرزندتان جالب و قابل فهم باشد آن را براي او بازخواني كنيد .
15
ـ اجازه دهيد فرزند شما كودك نوزادتان را كمي بغل كرده او را ناز و نوازش كند .
16
ـ اگر هنوز فرزند خردسال شما خودش را خيس مي كند و قادر به استفاده از دستشويي نيست كاري نكنيد كه او احساس كند بچه ي بدي است .
17
ـ برخي اوقات پاي تلويزيون بنشينيد و برنامه هاي مورد علاقه ي او را همراه كودكتان تماشا كنيد .
18
ـ وقتي براي فرزندتان قصه يا افسانه اي تعريف مي كنيد كه آن را دوست دارد بكوشيد نام فرزند خود را روي شخصيت هاي مثبت يا قهرمان آن قصه يا افسانه بگذاريد.
19
ـ به فرزندتان نگوييد : « تو ديگر بزرگ شده اي نبايد بچگي كني . »
20
ـ فرزندتان را وادار به كارهايي نكنيد كه از آن ها هراس دارد .
21
ـ وقتي فرزندتان با شما صحبت مي كند حتما پاسخش را بدهيد يكي از ارزشمندترين هديه ها اين است كه وقت خود را در اختيار او بگذاريد. ناديده گرفتن حرف ها و درد دل هاي فرزندتان سبب مي شود كه او احساس كند فرد بي ارزش و بي مقدار است .
22
ـ افراد را از سر اجبار مجبور به انجام كاري نكنيد .
.
23
ـ به فرزندتان ياد دهيد بعد از خوردن غذا شكرگزار نعمت هاي خداوند باشد .
24
ـ با كمك فرزندتان دانه اي بكاريد يا گياهي برويانيد .
25
ـ در اواخر زمستان با فرزندتان نخستين نشانه هاي بهار را جست و جو كنيد . برانگيختن حس كنجكاوي فرزندتان براي درك شگفتي هاي طبيعت
26
ـ وقتي در سفر هستيد به فرزندتان تلفن كنيد و بگوييد دلتان برايش تنگ شده است .
27
ـ همواره اين بينش را به فرزندتان القا كنيد « مي دانم كه تو از عهده ي انجام دادن آن برمي آيي . »
28
ـ هرگاه خطايي از شما سر زد از فرزندتان عذرخواهي كنيد .
29
ـ به اين نكته ي مهم توجه كنيد كه چگونگي رفتار والدين با يكديگر به اندازه ي نحوه ي رفتار آنان با فرزندشان اهميت دارد.
30
ـ با دادن مسئوليت كارهاي عادي روزانه به فرزند خود او را فردي مسئوليت پذير بار آوريد . (مثل آب دادن به گلدان )
31
ـ همراه فرزندتان دعا و نيايش كنيد .
32
ـ اگر فرزندتان گوشه گير و خجالتي است و در جمع احساس راحت بودن نمي كند در حضور ديگران برايش احترام قائل شويد و در خلوت در آغوشش بگيريد.
33
ـ به ياد داشته باشيد هيچ بچه اي نبايد با احساس زيادي بودن و سر بار بودن زندگي كند .
34
ـ در حضور فرزندتان از موفقيت هاي او براي ديگران تعريف كنيد .
35
ـ به فرزندتان ياد بدهيد كه با ادب و با نزاكت باشد . ادب و نزاكت سبب مي شود كه او در اجتماع عزت نفس بيشتري داشته باشد.
36
ـ نگذاريد فرزندتان به بازي هاي ويدئويي يا رايانه اي خشونت آميز رو آورد .
37
ـ اگر قرار است اتفاق مهمي (چه خوب چه بد) در خانواده رخ دهد صبر نكنيد تا آخرين دقيقه خبر آن را به فرزندتان بدهيد. اگر جز اين باشد او احساس مي كند كه وجودش در خانواده اهميتي ندارد.
38
ـ از به كار بردن كلمه ها و عبارت هاي توهين آميز (مانند : گوساله ! يا تو به هيچ دردي نمي خوري ) خطاب به فرزندتان جدا خودداري كنيد.
39
ـ تا آن جا كه امكان دارد در مسائل و مشكلات مربوط به روابط خواهرها و برادرها دخالت نكنيد . معمولا خود آنان مسائل شان را بهتر حل مي كنند.
40
ـ حريم خصوصي و امور شخصي فرزند خود را محترم شماريد .
41
ـ در روز جشن نيكوكاري يا جشن عاطفه ها همراه فرزندتان براي كمك برويد .
42
ـ به فرزندتان كمك كنيد تا از تغييرات جسمي اي كه در دوران نوجواني و جواني در او ايجاد مي شود آگاه باشد.
43
ـ مراقب باشيد كه استفاده از رايانه بخش عمده اي از وقت و زندگي فرزند جوانتان را نگيرد تا او را از داشتن زندگي فعال و اجتماعي بازدارد. و به فردي منزوي و محروم از حضور در جمع همسالان تبديل كند.
44
ـ در پايان هر سال همراه با فرزندتان كاميابي ها و دستاوردهاي فردي و خانوادگي دوازده ماه گذشته را مرور و ارزيابي كنيد.
45
ـ سعي نكنيد در رفتار بينش يا لباس پوشيدن فرزند جوانتان الگويش شما باشيد .
46
ـ فرزند خود را با پوشش و سر و وضع مناسب روانه ي مدرسه كنيد .
47
ـ به فرزندتان اجازه دهيد تا با شما در برنامه ريزي براي بهبود امور جاري خانه و خانواده هم فكري كنند .
48
ـ به فرزندتان نشان دهيد كه چگونه وظايف و تكاليف بزرگ را به مراحل يا اجزاي كوچك تر تقسيم كند و آن ها را يك به يك (قدم به قدم ) انجام دهد تا از دشواري كار كاسته شود.
49
ـ براي واداشتن فرزندتان به انجام كاري به او رشوه ندهيد . اين ابزار مناسبي براي ايفاي نقش مادر يا پدر بودن نيست .
50
ـ به انديشه ها ايده ها و نظرهاي فرزندتان بي اعتنا نباشيد و آن ها را بي اهميت و ناچيز نشماريد .

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

علل ترس در کودکان

اینکه چرا کودکان می‌ترسند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخی از محققان عوامل زیستی را به عنوان علت برخی از ترس‌ها عنوان کرده‌اند و برخی دیگر عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی و سایر عوامل را مطرح کرده‌اند. در برخی اوقات ترسی که کودک از خود نشان می‌دهد به یک نیاز روانی ارتباط دارد. مثلا کودکی که ترس از مدرسه را نشان می‌دهد ممکن است از لحاظ روانی وابستگی زیادی به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگی او دارد.

گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و... به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت برخی از ترس‌های مشخص و معین کودک می‌تواند ریشه‌های روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود می‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت می‌ترسد این ترس خود را به کودک منتقل می‌کند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت می‌پذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.

کودکی که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین و خانواده خود شروع به شناسائی محیط ها و موقعیت‌های امن از ناامن می‌نماید. و در این راستا کاملا متکی بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان می‌دهد برای او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهای مختلف می‌آموزد که چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست. گاهی اوقات ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید می‌کنند و یا از چیزی می‌ترسانند. مثلا مادر به کودک خود می‌گوید اگر شلوغی کنی می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم. یا برای وادار کردن به او خوردن دارو او را از آمپول می‌ترساند. فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد می‌کنند ، می‌تواند به صورت ترس‌های مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتی‌ها و اضطراب‌های روانی اغلب با مواردی از قبیل ترس و... مشخص می‌شوند.

از جمله عوامل دیگر شرایطی است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف دو اتومبیل و دزد و... همینطور است تماشای فیلم‌های ترسناک و وحشت انگیز که با تاثیری که روی قدرت تخیل کودک می‌گذارد موجب وسعت یافتن این صحنه‌ها و شاخ و برگ داده شدن آنها در ذهن کودک می‌شود و ترس و وحشت زیادی را در کودک ایجاد می کند.

چگونگی برخورد با ترس در كودكان....

- هرگز احساسات و ترس در كودك را بی ارزش نشمارید و هیچ گاه به خاطر ترسیدنش او را تحقیر نكنید و بدانید كه بی توجهی به چیزهایی كه او را می ترساند كمكی به حل مشكل نمی كند.

- از او بخواهید علت ترسش را بگوید و درباره آن با او صحبت كنید، این راه در صورتی كه ترس كودك ناشی از وقوع یك اتفاق تحریك كننده باشد، بسیار مفید است.

- بیش از حد لزوم از او مواظبت نكنید و اجازه بدهید او خودش از چیزهایی كه می ترسد دوری كند و كودك را هیچ وقت به انجام دادن كارهایی كه از آن واهمه دارد وادار نكنید.

- بیش از حد عكس العمل نشان ندهید زیرا توجه زیاد شما باعث تقویت ترس در كودك می شود.

- به كودك دلداری دهید تا یاد بگیرد بر ترسش مسلط گردد. برای مثال اگر او از رفتن به یك مدرسه جدید می ترسد، باید با او همدردی كنید و برایش توضیح دهید. به عنوان مثال بگویید «من می دانم كه از رفتن به این مدرسه هراس داری و شاید از این كه دوستان جدیدی پیدا می كنی نگران هستی؛ ولی من فكر می كنم در آن لحظه احساس خیلی بهتری خواهی داشت.»

با او در مورد چیزهایی كه او را می ترساند گفت وگو كنید. به او یادآوری كنید كه قبلاً هم دوستان جدید زیادی پیدا كرده بود و او را تشویق كنید كه به مدرسه برود. راه حل مفید دیگر این است كه شما برایش نقش بازی كنید كه چه طور با مردم روبه رو شود و خودش را معرفی كند.

- یادش بیاورید كه قبلاً هم در یك زمانی از چیزی می ترسیده و بعد از مدتی ترسش ریخته و دیگر از آن نمی ترسد.

- به او قوت قلب بدهید و به او كمك كنید تا با ترس روبه رو شود. در ضمن در یك دوره طولانی، صلاح نیست دائم به او یاد بدهید كه از هر چیزی كه می ترسد دوری كند.

سرانجام اگر ترس تبدیل به یك بیماری شود و به هیچ طریقی نتوان ترس را از بین برد مخصوصاً اگر در رشد و فعالیت های روزمره كودك تأثیر بگذارد، می بایست جهت درمان به یك روان پزشك كودك مراجعه كنید.

چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟

در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.

هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی می‌ترسند ولی این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمی‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده می‌شود و رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.

برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟

Ø      روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند.

Ø      توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم.

Ø      هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.

Ø      حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد،هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را ازروان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.

Ø      بازی موقعیت مناسبی است که ترس کودک را از بین ببریم. مثلا کودکی که از آمپول می‌ترسد، می‌توانیم یک بازی خوب ترتیب بدهیم که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند. در مراحل دیگر می‌توان از روشهای خاص رفتار سازمانی که توسط روانشناسان استفاده می‌شود بهره جست. با مراجعه به یک روانشناس و درمان‌های رفتاری او می‌توان اقدام به حل مشکل کودک نمود.

 

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب: ترس کودکان ,علل ترس کودکان ,درمان ترس گودکان,,

] [ 20:48 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]


این رفتارها یعنی نمی خواهم حرفهایت راگوش کنم!بس کن!

1-        پوشاندن بینی با نوک انگشتانش؛

2-     نگاه داشتن پاها دروضعیتی دور از گیرنده؛

3-      مالش یا خاراندن گردن وسر؛

4-      کوبیدن پا به زمین؛

5-      مشت کردن دست وگره کردن دست ها دریکدیگر؛

6-      نگاه به آسمان؛

7-      چرخاندن سر به مفهوم مخالفت؛

8-      کاهش ارتباط چشمی؛

9-      پوشاندن دهان با کف دست؛

10-    تکان دادن بدن و معذب بودن ؛

11-      ضربه های متوالی با دست به چیزی ؛

علایم مثبت ، گوش کردن به حرف های شما....حرف بزن!

1-      متفکرانه سر تکان دادن؛

2-      قرار دادن بدن بسوی گوینده؛دست کشیدن روی چانه؛

3-      بازوی گشاده وراحت بودن وضعیت بدن؛

4-      گفتن واژ ه های تایید آمیز مانند آهان؛

5-      ارتباط چشمی ؛ به ویژه بزرگ شدن مردمک چشم

6-      نحوه برخورد مطابق با مطالب ارائه شده از طرف شما

با همه ی این اوصاف کم گوی وگُزیده گوی چون دُر

 

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب: گوش کردن , کوبیدن پا به زمین خوب گوش دادن , گوش ندادن , ,

] [ 20:39 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]


بیشتر مردم فکر می کنند که عشق پدر و مادر به فرزند امری ساده، روشن و واضح است اما آیا فرزندانتان آن را می دانند؟

آیا فرزندانتان می دانند آنها را دوست دارید؟

بی تردید شما فرزندان خود را دوست دارید. آیا آنها هم می دانند که دوستشان دارید؟ بیشتر مردم فکر می کنند که عشق پدر و مادر به فرزند امری ساده، روشن و واضح است شما هر روز عشقتان را به هزاران شیوه به فرزندتان نشان می دهید. ولی گاهی کودک منظورتان را درک نمی کند، درست مانند این که به زبان دیگری سخن می گویید. حداقل سه زبان برای ابراز عشق وجود دارد: نشان دادن عشق، گفتن (بیان کردن) ، و نوازش کردن.

دکتر اسمیت، روان شناس، توضیح می دهد که ابراز علاقه و توجه به بچه های کوچکتر آسان تر است بچه ها درک مستقیمی از اطرافشان دارند. ابراز علاقه روشی برای مطمئن کردن کودکی است که به نوازش و اطمینان بین والدین و خودش نیاز دارد.
کودکان نوپا ممکن است همیشه درک نکنند که چه می گویید، ولی والدین می توانند با صدای آرام و مهربان با کودکان گفتگوی مثبت داشته باشند. اغلب لحن صدای شما منظورتان را از کلماتتان بیان می کند.
ارتباط چهره به چهره نیز مهم است گاهی والدین نمی دانند که کودکان چه درکی از چهره آنها دارند. به آینه نگاه کنید. ظاهر معمولی شما چگونه است؟ آیا خوشحال به نظر می رسید یا عصبانی و یا ناراحت؟ بچه ها را در آغوش بگیرید، ببوسید، نوازش کنید، لبخند بزنید و با آنها بخندید.
خوشا به حال والدینی که در دوران کودکی فرزندانشان اوقاتی را به آنها اختصاص می دهند، زیرا کودک باید در چند سال آینده با بسیاری از مشکلات نوجوانی مقابله کند.
گذراندن وقت با کودکان، در هر سن و شرایطی ، بسیار جالب است این کار ، به ویژه اگر بدون حضور برادر یا خواهرش باشد ، اعتماد به نفس و حس استقلال کودک را تقویت می کند، زیرا در مدت حتی 10 یا 15 دقیقه، توجه ویژه شما به او فرصت صحبت کردن، مرکز توجه بودن و همچنین توجه شما به حرفهایش را فراهم می کند.



چند روش برای نشان دادن علاقه


وقتی به فرزندتان می رسید، به چشمهایش نگاه کنید، دستهایش را بگیرید، نوازشش کنید، با او بازی کنید و با هم قدم بزنید. به او بگویید دوستش دارید و از داشتن او

خوشحالید،

-1 با آنها بخندید.

-کارهایی پیدا کنید که می توانید با هم انجام دهید.
3
-به کارها و تکالیف مدرسه شان علاقه نشان دهید.
-4
بدانید که به چه چیزهایی علاقه دارند و برای رسیدگی به این مسائل وقت صرف کنید.
5
-غذا را با هم بخورید و آنها را در خانه به حساب بیاورید.
-6
به آنها بگویید که برای شما استثنایی و فوق العاده هستند.
-7
برای توضیح مسائل و پاسخ به سؤالاتشان وقت بگذارید.
8
-به آنها بیاموزید که در شرایط گوناگون چگونه رفتار کنند.
-9
از خودتان به خاطر آنها، مراقبت کنید.
-11 
به آنها بگویید از این که پدر و مادرشان هستید، خوشحالید.
-12
وقتی آنها را می بینید، لبخند بزنید.
-13 
هر روز به آنها بگویید که دوستشان دارید.

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:روشهای نشان دادن علاقه, فرندان ,دوست داشتن, ,

] [ 20:28 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

نقش بازی در رشد شخصیت کودکان

 

فواید بازی

1- تخلیه انرژی مازاد کودکان و تجدید انرژی

2- فرصتی برای یادگیری کنترل اعضاء و کاهش اضطراب

3- راهی برای غلبه بر خشم، ترس، حسادت و غم و اندوه

4- رشد درتکلم کودک

5- یادگیری رفتار با دیگران

6- تسکین خستگی، کاهش بی ثباتی

7- رشد مهارت ها و دانش لازم برای عمل کردن همانند بزرگسالان

 

بازی جزئی تفکیک‌ناپدیر از زندگی کودکان است. کودکان بیش از هر امر دیگر وقت خود را به بازی اختصاص می‌دهند  . البته بازی مختص کودکان نیست، بلکه بازی در تمام طول زندگی انسان مشاهده می‌شود منتهی نوع بازی و مدت زمانی که افراد در سنین مختلف به آن اختصاص می‌دهند، متفاوت است  .

     با این‌که بازی به‌عنوان بخش پذیرفته‌شده‌ای از زندگی کودک، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، اغلب مردم کمتر به نقش آن توجه می‌کنند. مردم غالباً به بازی به‌عنوان عامل وقت‌گذرانی نگاه می‌کنند و این نگرش در مورد کودکانی که مشغول تحصیل هستند، به‌وضوح قابل‌مشاهده است. اغلب شنیده‌ایم که والدین این گروه از کودکان آنان را از بازی منع می‌کنند و این جملة معروف را که «برو درس‌هایت را بخوان، بازی بس است» به‌کار می‌برند. والدین کمتر به این نکته توجه دارند که کم بازی کردن، کودک را از بسیاری موفقیت‌های یادگیری محروم می‌کند. زیرا بازی مؤثرترین و پرمعنی‌ترین راه یادگیری برای کودک است و جبران آن از طریق دیگر امکان‌پذیر نیست  .

     با توجه با اهمیت بازی در رشد کودک ما در این مقاله به بحث و تفسیر بازی در فرآیند رشد کودک خواهیم پرداخت

  .اهمیت و ضرورت بازی برای کودکان  :

مهم‌ترین مشغولیت کودک در زندگی بازی است. کودک در جریان بازی و در یک زمان پرورش فکری، عاطفی جسمی و اجتماعی می‌یابد و آن‌چه او از طریق بازی به‌دست می‌آورد به‌طور مثبت کسب می‌کند، زیرا اساس آن تجربه است. این تجربه‌ای است که از طریق عضلات و حواسّ خود کودک، به‌دست آمده است. بازی یکی از مهم‌ترین موضوعات تربیتی است که بسیار مورد توجه روان‌شناسان و علمای تعلیم‌و‌تربیت قرار گرفته است. با آن‌که از زمان "میشل متنی" فیلسوف و مربی بزرگ فرانسه در دورة رنسانس مورد توجه خاص قرار گرفته است، ولی در هیچ عصری به اندازة زمان ما بازی مورد مطالعه و تحقیق دقیق روان‌شناسان واقع نشده است. تحیقات جدید نشان داده است که بازی تأثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودکان دارد. بدن تنها وسیله‌ای است که کودک به‌وسیلة آن می‌تواند جهان خارج را توسط حواس مختلف ادراک کند  .

     بازی وسیلة طبیعی کودک برای بیان و اظهار «خود» است. آلفرد آدلر، روان‌شناس معروف، می‌گوید که «هرگز نباید به بازی‌ها به‌عنوان روشی برای وقت‌کشی نگاه کرد». کاینست اظهار می‌دارد که بازی کردن برای کودک مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال. بازی و اسباب‌بازی، کلمات کودکان هستند». اریکسون می‌گوید:«بازی عملکرد خود است. کوششی برای هماهنگ کردن فرآیندهای جسمی و اجتماعی با خویشتن

     بازی، روش طبیعی شرکت کودکان در فعالیت‌هایی است که سرانجام سبب کسب مهارت و ورزیدگی برای مقابله با مشکلات زندگی می‌شود کودکان از طریق بازی احساسات، ناکامی‌ها و اضطراب‌های خود را بیان می‌دارند. همة کودکان فارغ از رنگ پوست و مو یا تعلق به نژاد و قوم خاص در هر کجای دنیا که باشند، بازی می‌کنند. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را می‌یابد و دنیا را درک می‌کند  .

     پیاژه به این نکته اشاره می‌کند: «بازی اساساً یکی ساختن واقعیت با خود است. اگر بتوانیم بازی کودک را درک کنیم مسلماً قادر خواهیم بود که افکار و عواطف آن‌ها را بشناسیم. بازی وسیلة خوبی برای درمانگر است برای درک بیشتر دنیای کودک .

     به‌خاطر اهمیت بازی در زندگی انسان‌ها، به‌ویژه کودکان، روان‌شناسان از دیرباز آن را مورد توجه قرار داده‌اند، ولی به سبب ماهیت پیچیده‌ای که دارد هنوز کاملاً شناخته نشده است و در مورد تعریف آن بین روان‌شناسان اختلاف‌نظر وجود دارد. لذا هر یک از آنان بازی را از جنبه‌های مختلف آن مورد توجه قرار داده و ملاک‌های متفاوتی را برای تعریف بازی به‌کار برده‌اند  .

     درمورد اهمیت بازی به‌طور خلاصه می‌توان گفت که از راه بازی می‌توان ضوابط و مقرراتی به کودک آموخت و ناسازگاری‌های  او را می‌توان اصلاح کرد. نابسامانی‌های او را سروسامان داده و به راه عقل و اندیشه و پذیرش انضباط انداخت  .

تعریف بازی:

همة محققان علوم تربیتی بر این عقیده هستند که تعریف قطعی و دقیقی برای بازی وجود ندارد. شاید یکی از دلایل آن این باشد که همیشه بازی با کار آمیخته است و آن‌چه را ما کار می‌دانیم احتمالاً با طرز تلقی دیگر "بازی" نامیده می‌شود و بر عکس دانشمندان مسائل تربیتی ملاک‌های متفاوتی را برای تعریف بازی ارائه کرده‌اند. یکی از ملاک‌ها این است که بازی را فعالیتی، بی‌هدف بدانید یعنی فعالیتی که هیچ نوع نفعی برای فرد ندارد و هدف آن در خود آن است. به دنبال این نظر «کارل گروس» دانشمندی که در زمینة روان‌شناسی کودک در مورد بازی بررسی‌های جالبی دارد و برای اولین‌بار به جنبة کنش بازی در بین سایر فعالیت‌ها توجه کرده، معتقد است که بازی یک نوع کنش تمرینی مقدماتی و کمک‌کننده است برای فعالیت‌هایی که فرد در آینده می‌خواهد انجام دهد.

     «کارل بوملر» اصل لذّت را به‌عنوان ملاک تعریف بازی قبول دارد. اصل لذّت را در برابر اصل واقعیت قرار می‌دهد. بدین معنی که کودک در ابتدای مسیر تحول خود از اصل لذّت پیروی می‌کند و بعدها از اصل واقعیت تبیعیت می‌کند، بدون آن‌که اصل لذّت کاملاً از بین برود. پیاژه، روان‌شناس سوئیسی، بازی را تحت عنوان یکی ساختن واقعیت با خود تعریف می‌کند و برای شناخت بازی آن را با کار مقایسه کرده و برای تمیز این دو نوع فعالیت انسانی 5 ضابطه برشمرده است:

1.       بازی فعالیتی است که هدفش در خود آن نهفته است، در حالی که هدف کار در خارج آن قرار دارد.

2.      بازی فعالیتی است که انجام آن موجب خشنودی و خوشحالی بازی‌کننده می‌گردد، در حالی که کار ضرورتاً خوشایند نیست.

3.     بازی فعالیتی است که فرد آن را اختیار می‌کند، در حالی که کار خاصیتی اجباری و الزامی دارد.

4.     بازی از قید سازمان آزاد و رهاست، در حالی که کار معمولاً با سازماندهی همراه است.

5.     بازی از کشمکش و پرخاش دور است، در حالی که ماهیت کار گرایش آشکاری به‌سوی کشمکش و پرخاش است.

     البته شاید در مورد بازی‌های آموزشی و انفرادی کودکان، بتوان پنج معیار ذکر شده پیاژه را صادق دانست، ولی در پاره‌ای از بازی‌ها مانند بازی‌های تقلیدی و نمایشی، نگرانی‌ها و اضطراب‌های کودکان به‌روشنی قابل مشاهده است.

     اگر ورزش را با پنج معیار بسنجیم به این حقیقت می‌رسیم که انواع ورزش‌ها دارای خصوصیات و صفات مشترکی هستند. اکثر ورزش‌ها نوعی سازمان را ایجاب می‌کنند و اطفال در ورزش مجبورند از قواعد و مقررات خاصی پیروی نمایند و نمی‌توان آن را جز بازی به معنی وسیع کلمه شامل انواع ورزش‌ها، مشغولیت‌ها و تفریحات است و به معنی دقیق شامل فعالیت‌هایی است که عاری از هدف خارجی بوده؛ اختیاری، دلپذیر و فاقد سازمان می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت "گرگم به هوا، قایم با شک و عروسک‌بازی، ساختمان‌سازی و ... بازی به معنی واقعی است.

     وحید رواندوست، استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتی، در تعریف بازی می‌گوید: «بازی عبارت از هر نوعی فعالیتی است که برای تفریح و خوشی و بدون توجه به نتیجة نهایی صورت می‌گیرد. انسان به‌طور داوطلبانه وارد این فعالیت می‌شود و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن دخیل نیست».

     با توجه به تعاریف و نظرات گوناگون در مورد بازی، تعریف بازی این‌طور در ذهن من شکل گرفت که: "بازی به مجموعه فعالیت‌های ذهنی و عملی گفته می‌شود که کودک برای ارتباط با دنیای خارج از روی میل و اختیار انجام می‌دهد."

 

نقش بازی در رشد شخصیت کودکان:

- رشد هوشی:
یکی از فرضیه‌های روان‌شناسی این است که بازی رشد هوشی را تسریع می‌کند. در تأیید این فرضیه نتایح پژوهش‌ها نشان می‌دهد کودکانی که فاقد هرگونه اسباب‌بازی
 هستند و یا امکانات اندکی برای بازی دارند، به لحاظ شناختی از همسالان خود عقب‌تر هستند. علاوه بر این، فرزندان خانواده‌های کم‌درآمد نسبت به کودکان طبقة متوسط کمتر در بازی‌هایی که به شکل «نقش بازی کردن» انجام می‌شود شرکت می‌کنند. بنابراین بعضی از روان‌شناسان معتقدند یکی از دلایلی که کودکان طبقة کم‌درآمد پس از ورود به مدرسه با مشکلات یادگیری روبه‌رو می‌شوند، این است که کمتر بازی می‌کنند، بازی‌های آنان چندان پیچیده نیست و نسبت به بازی‌های کودکان طبقة متوسط از تنوّع کمتری برخوردار است. اگر بپذیریم که بازی برای رشد هوشی اهمیت دارد، در این صورت آشنا کردن کودکان با بازی یکی از عواملی است که رشد شناختی را تسهیل می‌کند.

     «فیلیپس لون استیامن» که یکی از مبلغان مزایای بازی است، برنامه‌هایی ترتیب داد تا کودکان خانواده‌های کم‌درآمد به اسباب‌بازی دسترسی پیدا کنند. به مادران نیز آموخته شد که چطور با فرزندانشان و اسباب‌بازی آن‌ها بازی کنند. در این برنامه اسباب‌بازی وسیله‌ای‌ست برای تحریک کلامی و روابط محبت‌آمیز رشد شناختی را تسهیل می‌کند. شاید نتایج مؤفقیت‌آمیز این برنامه بیشتر ناشی از این جنبه باشد تا صرف وجود اسباب‌بازی‌ها.

     به‌طور کلّی، کودکان پیش‌دبستانی بیشتر از راه حواس و یا بهتر بگوییم توسط ارگانیسم (خود) یاد می‌گیرند تا از تفکر منطقی. هر چند حواس مبنای فیزیولوژیک دارند، اما بازی بهترین مربی کودکان به‌شمار می‌رود. بعلاوه، بازی مهارت‌های کودکان را در نگاه کردن، انطباق چشم و دست، شناختن اشیاء، درک فاصله‌ها - فهمیدن مفاهیم مربوط به خود، بوها و مزه‌ها و مانند آن را افزایش می‌دهد. تمامی این فعالیت‌ها می‌باید ضمن بازی به‌گونه‌ای غیرمستقیم آموخته شوند.

     عملکرد کودکان از طریق اعمال روانی - حرکتی برای رشد و تکامل ذهنی آنان امری حیاتی است. کودک یک گیرندة طبیعی جستجوگر و کاشف و یک پردازش‌کنندة اطلاعات است. اما باید امکاناتی برایش فراهم شود تا بتواند به اعمال یادگیری بپردازد. با اشیاء تعامل کند و حواس خود را ورزش دهد تا بتواند بر اساس توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های خود برای سازمان دادن به تجاربش، دنیای خارج را در ذهن خود بسازد. بنابراین، هرچه کودک یادگیرنده فعال‌تر باشد بیشتر یاد می‌گیرد و هر اندازه بیشتر یاد بگیرد، هوش او بیشتر رشد می‌کند و هر اندازه که هوش او بیشتر رشد کند، بیشتر یاد خواهد گرفت. بازی واسطة یادگیری است. کودک در هنگام بازی، آزادانه آزمایش می‌کند و بر اساس نتایج آزمایش خود تجربه کسب می‌کند و از طریق بازی تجربیات خود را درونی می‌کند. برای مثال، کنجکاوی دربارة آهن‌ربا در پنج سالگی نگرش علمی را برای سال‌های بعد می‌پروراند.

 

کودک از طریق بازی به 3 نوع یادگیری اساسی دست می‌یابد:

1. یادیگری دربارة خود به انضمام رشد خودپندارة مثبت و احساس شایستگی.
2. یادگری دربارة دیگران و جهان پیرامون و توانایی توسعة آگاهی خود نسبت به دیگران.
3. یادگیری حلّ مسائل: کودک نیاز دارد اظهار نظر کند و کاوش نماید.

     برای مثال، هر کودکی نیاز دارد که از چگونگی کار آن‌ها آگاهی یابد و زمانی که به کمک نیاز دارد، می‌تواند از دیگران کمک بگیرد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که دو عامل استعداد (فرصت و امکان یادگیری) و راهنمایی درست برای خوب یاد گرفتن ضرورت دارد؛ در بازی کودک فرصت پیدا می‌کند تا نیروهای بالقوه خود را به نیروهای بالفعل تبدیل کند و تحت راهنمایی‌های مناسب بر یادگیری خود بیافزاید.

     بازی‌های ذهنی مثل شطرنج‌بازی، حلّ جدول‌ها و یا مسائل سادة حساب که باعث رشد هوش، استدلال و شخصیت اطفال می‌گردند. در بازی‌های ذهنی کودک مجبور به فکر کردن، استدلال کردن و حلّ کردن مسائل هستند.

     به‌طور کلّی می توان گفت که نخستین پیروزی بزرگ انسان در یادگیری، کسب مهارت در به‌کار بردن حواس می‌باشد و کودک در بازی از طریق لمس کردن، دست مالیدن، به‌کار انداختن حواس بخصوص بساوائی، چشایی و بویایی حواسش را رشد و توسعه می‌دهد.

     کودک از طریق بازی در واقع می‌تواند خود را بشناسد که نقاط ضعف و قوت او چیست؟ آیا فرمانده است یا فرمانبر؟ تابع است یا متبوع؟ آرام است یا شلوغ؟ حالت تهاجم دارد یا تسلیم؟ همچنین، بسیاری از صفات و خصوصیات کودک مثل شجاعت یا ترس یا مهر و خشم و ابتکار از طریق بازی است که کشف می‌شوند.

- رشد اجتماعی:
بازی در رشد اجتماعی کودکان تأثیر چشمگیری دارد. کودکان اغلب برای اوّلین‌بار از راه بازی گروهی به ارزش کوذکان دیگر که بدون آنان بازی مقدور نیست پی می‌برند. آنان یاد می‌گیرند که چگونه از طریق بازی یکدیگر را قبول داشته باشند. دربارة قوانین بازی توافق کنند و گروهی به بازی بپردازند. مفهوم همکاری، پیروزی بر گروه رقیب، شکست، هم‌چشمی و برتری‌طلبی اغلب در بازی‌های جمعی و گروهی به رشد لازم می‌رسد. از طرف دیگر، کودک در ضمن بازی با رفتار بزرگسالان و نقشی که خود او در آینده باید ایفا کند آشنا می‌شود و قدرت جسمانی-کلامی، ذهنی و استعداد خود در برقراری ارتباط با دیگران را گسترش می‌دهد.

     از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودکک را قادر می‌سازد تا تصورش را از خود و دیگران به‌صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی می‌کند نقش خود را به‌طور مرتب تغییر می‌دهد و مجبور می‌شود چشم‌انداز خود را نیز تغییر دهد. در بازی‌های گروهی که در این مقررات و قواعد است بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند - همان‌طور که نقش خود را می‌داند - همچنین باید توانایی بر عهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد. کودک شروع به ارزیابی توانایی‌های خود در مقابل دیگرن می‌کند و هویت یا تصور از خود را بهبود می‌بخشد. بچه‌هایی که بازی می‌کنند بیش از هویت خود یاد می‌گیرند. آن‌ها از طریق بازی کردن نقش‌های مختلف بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی را که رفتار بازیگر را تنظیم می‌کند، می‌آموزند.

     در بازی‌هایی که دارای مقررات و قواعدی هستند، بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتّی زمانی که انگیزه‌های آنی او را به‌سوی یک رفتار کاملاً متفاوت سوق می‌دهد، تسلیم شود.

     کودک در بازی یاد می‌گیرد که چگونه در بین جمع زندگی کند. چه ضوابطی را برای زندگی در نظر داشته باشد. در درگیری‌ها، در معرکة زندگی چه موضعی و چه راه و روشی را در پیش گیرد. بازی‌ها افراد را به مقررات و ضوابط زندگی آشنا می‌کنند، روح سازگاری را در افراد پدید می‌آورند، فنون زندگی جمعی را عملاً به طفل یاد می‌دهند. کودک در سایة بازی درمی‌یابد که همیشه نمی‌تواند از طریق اعمال خشم به پیش برود. در همه‌جا نمی‌تواند عصبانی شود و نظرات خود را اعمال نماید. همه‌گاه نمی‌تواند دیگران را وادار به تسلیم خواسته‌های خود کند، بلکه در مواردی که لازم است تسلیم خواسته‌های دیگران باشد بخصوص که آن خواسته‌ها به‌حق باشند.

     بازی به کودکان می‌آموزد که زندگی یک داد و ستد است. در ازای دریافت خدمتی باید خدمتی برای دیگران انجام داد. اگر چیزی از کسی می‌گیریم باید چیزی هم متقابلاً به او بدهیم وگرنه اجتماع وجود ما را تحمل نخواهد کرد و بالاخره بازی افراد را وامی‌دارد که تن به پذیرش و صلح دهند و دریابند که همه‌گاه نمی‌تواند از راه جبر و فشار سلطه خود را بر دیگران اعمال کرد.

- رشد اخلاقی:
بازی یکی از مهمترین عواملی است که در تربیت اخلاقی کودک نقش مهمی ایفا می‌کند. کودک هنگام بازی درمی‌یابد که اگر بخواهد فرد قابل قبول به حساب آید، باید درستکار، راستگو، عادل و ... باشد. کودک هنگام بازی پی می‌برد که خوب یا بد بودن یک عمل چگونه است و دیگران چگونه با او برخورد می‌کنند. برای مثال، در بازی دزد و پلیس کودک متوجه می‌شود کسی که دزد است عمل بدی انجام داده که منجر به تعقیب او به‌وسیلة پلیس شده است و درنهایت با دستگیر شدن و پذیرش تنبیه به زشتی و غیراخلاقی بودن دزدی صحه گذاشته و بر عدالت اجتماعی احترام می‌گذارد و در عین حال صفات و خصایلی که کودک در تعاملات روزمره با همسالان و بزرگسالان کسب می‌کند، در بازی تکامل می‌یابد. از طریق بازی می‌توان نقایص فردی، اخلاقی و شخصیتی او را اصلاح کرد و فکر و اندیشة او را رشد داد. کودکی که ترسو و بزدل است از طریق بازی می‌تواند شجاع و باشهامت باز آید. مثلاً بازی قایم با شک آن هم در شب خود می‌تواند ترس او را از تاریکی تعدیل کند و یا از بین ببرد، زیرا طفل ناگزیر است به گوشه‌ای بخزد، در تاریکی قرار و آرام گیرد. در ضمنِ بازی می‌توان کودک بدخوه را از این حالت بدخواهی به‌درآورد. حسّ
 برابری، تعاون، نوع‌دوستی و برادری را به او یاد داد.

- رشد حسّی:
فعالیت‌های اطفال در بازی باعث تقویت عضلات اعصاب و قلب آن‌ها می‌شود. اطفال به بازی مبادرت می‌ورزند زیرا که آن‌ها از لحاظ بدنی سالمند. به عبارتی دیگر، فعالیت کودکان در بازی نشانة سلامت آن‌هاست و به حدّی این موضوع طبیعی است که چنان‌چه کودکی بازی نکند، ما به این فکر می‌افتیم که باید اتفاق ناگواری رخ داده باشد. اگر کودکان را از بازی کردن محروم سازیم، به احتمال قوی از آن‌ها خوشی را دور ساخته و بالطبع رشد آن‌ها را مختل نموده‌ایم. رشد ذهنی تا اندازه‌ای به رشد جسمی بستگی دارد.

     به‌طور خلاصه، بازی بهترین فرصت را برای پرورش بدن، ذهن، شخصیت و منش آدمی فراهم می‌آورد.

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ یک شنبه 3 آذر 1392برچسب: نقش بازی , اهمیت بازی , رشد شخصیت کودکان,

] [ 16:10 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

 

ده روش عملی برای احساس شادمانی در زندگی

 

داشتن احساس خوب در زندگی دارای دو بخش است :

 

  بخش یك آن یادگیری اندیشیدن به خود با اتكا به روش های سلامت بخش است. این یك مهارت آموختنی است، هیچ كس چه زن و چه مرد آن را به صورت فطری در خود ندارد. گاه باید مانند كودكان بكوشیم تا اعتماد به نفس و عزت نفس به دست آوریم. اگر این كار را نمی كنیم، باید به مثابه یك بزرگسال بكوشیم تا راه دستیابی به اعتماد به نفس و عزت نفس را بیابیم.

 

 بخش دومداشتن احساس خوب درباره زندگی، در گروه پاسخگویی به سئوالاتی از این دست است: آیا وقوع رخدادها یا پیشامدهایی را تسهیل می كنم؟ آیا خودم را موفق می دانم؟ آیا برای رسیدن به راههای  اعتماد به نفس اندیشیده ام؟ و... در اینجا  ده  شیوه برای كسب احساس شادمانی در زندگی ارائه می دهیم.

 1 – هرگز از پرسش كردن بازنمانید. هرگاه از انجام كاری دلزده و خسته شدید، از خودتان بپرسید: "به چه نحوی كاری كه انجام می دهم به من در رسیدن به هدف نهایی ام یاری می كند؟" "چگونه می توانم كارم را بهتر، سریع تر، ساده تر، آسان تر و سرگرم كننده تر انجام دهم؟"

2- احساس ناامیدی را از خودتان دور كنید. درباره خودتان و دیگران كنجكاو باشید و به خود و دیگران علاقه نشان دهید، از چاپلوسی، خودشیفتگی، موذی گری و... بپرهیزید! هرگز فكر نكنید راهی را كه پیش گرفته اید، آخرین راه است. پیوسته به دنبال گزینه های دیگر باشید.

 

 3 –ضعف های خودتان را بپذیرید. هر كس ضعف هایی دارد.  این واقعیتی است! به جای فروماندن در ضعف های خود و گرفتار شدن در دام یأس و ناامیدی، بكوشید بر ضعف هایتان غلبه كنید و  با ضعف هایتان دوستی كنید تا دشمن روانتان نشود.

 4 – یادگیری را هرگز فراموش نكنید. مغز، ماهیچه ای مانند سایر ماهیچه هاست. اگر مغزتان را با یادگیری و اندیشیدن ورز ندهید، ورزیده نمی شود. برای پرورش مغز باید آن را با فعال كردن از طریق یادگیری عملی كرد.

 5 –از مطلق گرایی دوری كنید. ما در گستره ای از نسبیت ها زندگی می كنیم . تلاش كنید از هر چیزی به نسبتی كه می توانید بهره بگیرید. هیچ كس در زندگی همیشه نمی تواند نمره بیست بگیرد ، ولی می تواند همیشه بیشترین تلاشش را انجام دهد و از نتیجه به دست آمده خرسند باشد ، خواه پیروز باشد ، خواه  شكست خورده.

 6 –با خودتان صادق و روراست باشید. صادق نبودن با خود آسیب رسان تر از احترام نگذاشتن به خود است. مواردی را كه با خودتان روراست نبوده اید بنویسید و راه صادق بودن را با تفتیش خطاهای خود بیابید.

 

 7 - گیاهی را كه دوست دارید پرورش دهید.

 

گلی را در باغچه یا گلدان بكارید و آن را به زندگی تان تشبیه كنید. همان طور كه شاداب ماندن گل به رسیدگی و پرورش نیاز دارد، زندگی خودتان هم نیاز به مراقبت ، تقویت، پرورش و...دارد.

 8 –در گذشته زندگی نكنید. اجازه بدهید غبار گذشته از شانه هایتان فرو ریزد و دانه های شفاف و نورانی آن ،  راه فرا رویتان را روشن سازد. هر اندازه در تیرگی گذشته گام بردارید از روشنایی آینده دورتر خواهید شد . فروماندن در گذشته، فروماندن در سیاهی است. باید گذشته را به پرسش كشید و ناپاكی هایش را گرفت و زنگارهایش را زدود و از آن به مثابه عنصری برای پی ریختن آینده و شادمانه زیستن در حال بهره گرفت.

 9 –در "حال" شنا كنید. وقتتان را بر سر آنچه نمی توانید كنترل كنید سپری نكنید. به مردم و اطرافیانتان عشق بورزید. مهرورزی یكی از راه های شادمانگی است! بر آنچه می توانید كنترل كنید، متمركز شوید. شما می توانید بخوانید، لبخند بزنید، بخندید، به دیگران كمك كنید، به سپاسگزاری بپردازید، كار كنید و...پس این كار را انجام دهید!

 10- همچون كوه  استوار باشید. حقوق خودتان راباز شناسید و به حقوق اجتماعی آگاه شوید. برای رسیدن به حق خود پیوسته بكوشید . تلاش شما میزان دستیابی به حقوقتان را مشخص می كند.

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب: ده روش, احساس شادمانی , اعتماد به نفس,,

] [ 21:22 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

چطور از زندگی لذت ببریم

سلام
شاید! بهتر بگویم حتما تاکنون شده که از زندگی زده شده باشد. دلتان گرفته باشد. زندگی برای شما یکنواخت شده باشد و یا حتی از خودتان بدتان بیاید.
دنبال راه چاره بوده اید ولی به جائی نرسیده اید. با سعی و تلاش توانسته اید مدتی شاد باشید ولی بعد از مدتی باز هم از خود بیخود شده باشید. راه حل این مورد بسیار ساده تر از آن است که فکر کنید.

  • محیط خود را تغییر دهید. از اتاق خواب گرفته تا میز کار!
  • در صورتی که با کامپیوتر زیاد  کارمی کنید، عکس پس زمینه و یا حتی رزپلوشن (Resolution) را تغییر دهید.
  • کتاب بخوانید. کتاب خواندن از همه چیز مفیدتر است.
  • با خود خوب رفتار کنید! شاید خنده دار باشد ولی وقتی برای خود و کارهایتان ارزش قائل شوید، زندگی برایتان خیلی زیبا می شود.
  • بخندید. خنده دوای هر درد بی درمانی است. هر چه شادتر باشید، موفق ترید. (دیوانه نشوید!)
  • زمان خواب مشخصی داشته باشید.
  • وبلاگ بنویسید. این مورد را شدیدا توصیه می کنم. بخصوص برای آنان که خجالتی هستند! کمی تنها باشید و به خود و زندگیتان فکر کنید.
  • بر روی هدف های زندگیتان تمرکز کنید و با آرزو و امید محقق شدن آنها فعالیت کنید

در شبانه روز چند بار به خود بگویید : من که هم اکنون از زندگی خود بسیار لذت می برم.

در اینترنت و موتور های جستجو در مورد شادی و لذت بردن از زندگی  سرچ کنید می بینید هزاران صفحه در  مورد شادی برای پسران و دختران شاد و تمام سنین وجود دارد .

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:لذت بردن , زندگی ,,

] [ 20:55 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]


زندگی موهبتی است که به ما ارزانی شده است و تا وقتی امید هست، زندگی هست.
ما قدرت آن را داریم که نومیدی را به امید، شکست را به پیروزی و اشک را به خنده مبدل سازیم به شرطی که به زندگی و شگفتی های آن، به لذت ها، ناامیدی ها، تلا ش ها، رنج ها و دردها «بله» بگوییم.
اگر بکوشیم کلماتی از قبیل: «بله»، «امکان دارد»، «همیشه»، «امیدوارم» و «می توانم» را در فرهنگ لغات خود و اعضای خانواده وارد کنیم آنگاه شاهد تجلی شادی‌ها خواهیم بود.
ما قدرت آن را داریم که همه پدیده های شادی بخش زندگی را در اختیار داشته باشیم و آن‌ها را برای خود خلق نمايیم. فقط کافیست تصمیم به تغییر بگیریم.
اگر تصمیم بگیریم از امروز هر لحظه با عشق و غوطه ور در عشق زندگی کنیم معنی و مفهوم حیات و شادزیستن را بهتر درک خواهیم کرد و از آن لذت خواهیم برد. به قول نازک اندیشی:
«زندگی ریاضیات است، پس بیايیم اعتماد را در زاویه چشمانمان جای دهیم. شادی را به توان برسانیم، غم و اندوه را تفریق کنیم، کینه و نفرت را جذر بگیریم و همدلی و دوستی را ضرب کنیم و محیط و مساحت محبت را در دایره قلب دیگران به دست آوریم.»

 

شادزیستن چیست؟
انسان موجودی شادی خواه و لذت طلب است. هرگز داشتن مال و اموال، نشانه خوشبختی و بی نوایی و فقر نشانه بدبختی نیست. اگر چنین بود ثروتمندان باید شادترین و فقرا بدبخت ترین افراد باشند، در حالی که همیشه چنین نیست. تمام شورها، شوق ها و لذایذ بهشت زندگی منتظر کسانی است که با تلاش و تفکر و مقاومت، خود را به این بهشت می‌رسانند.
بهشت در نزدیکی ماست ولی فقط برای کسانی متجلی می‌شود که دلشان ناب و بی غش باشد. این افراد دلیر و امیدوار زندگی می‌کنند تا همیشه شاد و بانشاط باشند و از زندگی بهره مند شوند، درست است که گفته اند: «زندگی به یک شب تار می‌ماند، باید چراغ خود را به دست خود بیفروزیم و زندگی خود را روشن کنیم.»
آیا دقت کرده اید وقتی که احساس خوبی درباره خود دارید، دیگران هم بهتر از همیشه به نظر می‌رسند؟ جهان بازتاب و عکس العمل رفتار خود ماست، وقتی از خودمان بیزاریم از همه بیزاریم و وقتی به همین که هستیم عشق می‌ورزیم، تمام جهان در نظرمان دوست داشتنی است.
بهتر است افکار شاد و سلامت داشته باشیم و سلامتی را حق انسانی و شایسته خود بدانیم. با خود ملایم باشیم و خانواده خود را بپذیریم.
دوست بداریم و بدانیم که یکی از کلیدهای شادی و خرسندی تمرکز ذهن بر لحظه حال است. این لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم و از لحظه بهتر چیزی بسازیم که آن شادی است.
آبراهام لینکلن گفته: «اغلب مردم تقریباً به همان اندازه شاد هستند که انتظارش را دارند».
شاد بودن می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین مبارزات ما در زندگی باشد. برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنیم.
لازمه شاد زیستن جست وجوی زیبایی ها و خوبی هاست. همه چیز در دست ماست.
به گفته کازانتراکس: «قلم و کاغذ و رنگ در اختیار شماست. بهشت را نقاشی کنید، بعد وارد آن شوید».
در میان ما ایرانی ها جمله «این نیز بگذرد» رایج است. ما هرگز نمی دانیم که در آینده چه شادی ها، ثروت ها و نعمت هایی در انتظارمان است. پس لحظه حال را غنیمت بدانیم و نهایت استفاده را از آن ببریم.

 

شیوه های کسب احساس شادمانی در زندگی
۱ ) هرگز از پرسش کردن باز نمانیم: هرگاه از انجام کاری دلزده و خسته شدیم از خودمان بپرسیم چگونه می‌توانیم کارهایمان را بهتر، سریع‌تر، ساده تر، آسان تر و سرگرم کننده تر انجام دهیم تا به هدف نهایی برسیم!
۲) احساس ناامیدی را از خودمان دور کنیم: اگر در مسیر زندگی امید خود را از دست دادیم مأیوس نشویم و هرگز فکر نکنیم راهی را که پیش گرفته ایم، آخرین راه است. پیوسته به دنبال راه های دیگر باشیم چرا که: «عاقبت جوینده یابنده است».
۳) ضعف های خودمان را بپذیریم: واقعیت این است که هر کس ضعف هایی دارد، به جای فروماندن در ضعف های خود و گرفتار شدن در دام یأس و ناامیدی، بکوشیم انتقادپذیر بوده و بر ضعف هایمان غلبه کنیم و به دنبال راهکار باشیم.
۴) نقاط قوت خود را تقویت کنیم: انسان مجموعه ای از استعدادهای گوناگون است که می‌تواند با شناسایی و رشد و پرورش آن به کمال برسد. با کشف توانایی های خودمان و پرداختن به کارهای مثبتی که علا قه داریم ، بیشترین لذت را از زندگی مان ببریم.
۵ ) از مطلق گرایی دوری کنیم: ما در گستره ای از نسبیت ها زندگی می‌کنیم. تلاش کنیم از هر چیزی به نسبتی که می‌توانیم بهره گیریم. هیچ کس برای همیشه نمی تواند قهرمان شود. پس ما بیشترین تلاش را انجام دهیم و از نتیجه به دست آمده خرسند باشیم، خواه پیروز شویم یا نشویم.
۶) با خودمان صادق و روراست باشیم: صادق نبودن با خود، آسیب رسان تر از احترام نگذاشتن به خود است. مواردی را که با خودمان روراست نبوده ایم بنویسیم و راه صادق بودن را با بررسی خطاهای خود بیابیم. تابلویی از صداقت باشیم و درس صادق بودن را به فرزندانمان نیز بیاموزیم.
۷) بیشتر به زندگی برسیم: گلی را در باغچه یا گلدان بکاریم و آن را به زندگی مان تشبیه کنیم، همان طور که شاداب ماندن گل به رسیدگی و پرورش نیاز دارد، زندگی خود و خانواده مان هم به مراقبت، تقویت، پرورش و... نیاز دارد.
۸) درگذشته زندگی نکنیم: اجازه بدهیم غبار گذشته از شانه هایمان فرو ریزد، هراندازه در تیرگی گذشته گام برداریم از روشنایی آینده دورتر خواهیم شد. فروماندن در گذشته، فروماندن در سیاهی است. باید گذشته را به پرسش کشید، ناپاکی هایش را گرفت و زنگارهایش را زدود و از آن به مثابه عنصری برای پی ریختن آینده و شادمانه زیستن در حال بهره  گرفت

 

خیام می‌گوید:
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
۹) در حال شنا کنیم: در گذشته زندگی کردن و افسوس خوردن، دردی را دوا نمی کند، بلکه باید از گذشته و ناکامی های آن درس گرفت و بنای موفقیت را در زمان حال پی ریزی کرد تا آینده ای روشن پیش روی داشته باشیم. در آینده نیز زندگی نکنیم، زیرا ممکن است ما را به رویاهایی که شاید به وقوع نپیوندند، دلخوش کند و از واقعیت دور سازد. زندگی در زمان حال باعث می‌شود که علا وه بر واقع بینی از موفقیت هایی که داریم بیشترین و بهترین استفاده و لذت را ببریم.
هر گاه در زمان حال زندگی کنیم ترس را از ذهن خود دور می‌سازیم. چون ترس مقوله ای است مربوط به حوادث آینده. تجربه ثابت کرده است، کسانی که در زمان حال زندگی می‌کنند، مشکلا ت گذشته آن‌ها راخموده و منفعل نمی سازد.
۱۰) روی مواردی که کنترل داریم متمرکز شویم: وقتمان را روی مسائلی که در حد کنترل ما نیست سپری نکنیم. بر آن چه می‌توانیم کنترل کنیم مانند کمک کردن، سپاسگزاری کردن، کارکردن، خواندن، خندیدن و مانند این ها متمرکز شویم.
۱۱) همچون کوه استوار باشیم: به حقوق فردی و اجتماعی خود آگاهی پیدا کنیم و برای دستیابی به آن‌ها کوشا باشیم. تلا ش ما میزان دستیابی به حقوقمان را مشخص می‌کند. در ناملایمات زندگی، خود را نبازیم، از آن‌ها درس بگیریم، بدانیم که شکست مقدمه پیروزیست، مشروط بر آن که علت یابی نمايیم.
۱۲) یادگیری را فراموش نکنیم: مغز ماهیچه ای مانند سایر ماهیچه هاست. اگر مغزمان را با یادگیری و اندیشیدن ورز ندهیم، ورزیده نمی شود. برای پرورش مغز بهتر است آن را با فعال کردن از طریق یادگیری، درگیر نمايیم.
۱۳) در کمک کردن به دیگران پیشقدم باشیم: کمک به همنوع از وظیفه های مهم هر انسانی است. کمک کردن به دیگران این احساس را در فرد به وجود می‌آورد که او فرد با ارزشی است و می‌تواند به زندگی دیگران معنی ببخشد. همچنین وقتی می‌بینیم که توانسته ایم گره ای از کار دیگران بگشايیم، در درون خود احساس شادمانی و شعف می‌کنیم.
۱۴) گذشت داشته باشیم: همانگونه که لطف و مهربانی خداوند شامل حال بندگانش می‌شود چه خوب است ما نیز از خطاها و اشتباه‌هاي دیگران چشم پوشی کرده و راه آشتی را هموار سازیم تا ضمن خوشحال کردن آن‌ها، خودمان نیز با دور ریختن کینه ها به آرامش درونی دست یابیم.

 


حافظ می‌گوید:
دلی با غم بسر بردن جهان یکسرنمی ارزد
به می‌بفروش دلق ما، کزین بهتر نمی ارزد
حال چند توصیه پیشنهاد می‌شود: فکر کردن غیر از غصه خوردن است، غصه خوردن هیچ دردی را دوا نمی کند و فایده ای ندارد. در حالی که بر اثر فکر کردن راه هایی برای رفع نگرانی ها پیدا می‌شود.
هیچ مشکلی تا ابد باقی نمی ماند. پس برای رفع یا فراموشی مشکل پیشقدم شویم.
زمانی که ناراحت هستیم بد نیست محیط را ترک کرده و کمی پیاده روی کنیم.
حرکت و ورزش اثر نشاط آوری دارد. اگر زمان ناراحتی چند متر را با سرعت بدویم، خواهیم دید که حالت ناراحتی کاهش می‌یابد.
به نکات مثبت واقعه (پیشامد ناخوشایند) نیز فکر کنیم.
غم و افسردگی مسری است وقتی قیافه ما اندوهناک است، دیگران هم افسرده و ناراحت می‌شوند، همین طور وقتی شاد باشیم چهره دیگران شاد می‌شود. پس هنگام ناراحتی بهتر است جمع را ترک نموده و قدم بزنیم.
هنگام روبه رو شدن با وقایع ناگوار نیز با تسلط بر محیط تلاش نمايیم شادی از دست رفته را دوباره به محفل وجودمان دعوت نمايیم.
گذشته هرگز مساوی آینده نیست، هر چند که با ناملا یمات روبرو شده ایم، می‌توانیم فکر کنیم که دوران بدبختی به پایان رسیده و خوشبختی از فردا شروع می‌شود.
راز شاد زیستن، انجام دادن آن چه دوست داریم نیست. دوست داشتن آن چیزی است که انجام می‌دهیم.

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب: زندگی , شادزیستن ,شادمانی ,,

] [ 20:25 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

سی جمله  برای موفقییت

1 ) خصوصيات افراد دنباله رورا بشناسيد .

2)خود را از دنباله روي آزاد كنيد.

3)موقعيت زندگي خود را ارزيابي كنيد .

4)نگذاريد ديگران شمارا اسير خواسته هاي خود كنند .

5)با افراد ممتاز معاشرت كنيد.

6)مواظب شغل خود باشيد .

7)خودتان ،خود را قرباني نكنيد .

8)قوي باشيد .

9)باترس مقابله كنيد .

10)هيچ كس را بالاتر از خودقرار ندهيد .

11)احترم ديگران را براي خود جلب كنيد .

12 ) از گذشته درس بگيريد .

13) نگذاريد افرادي شمارا به خاطر گذشته تان به بازي بگيرند .

14)به آينده اميدوار باشيد .

15 )همرنگ جماعت نشويد بپذيريد كه تنها هستيد .

16)موفقيتهايتان را به رخ ديگران نكشيد .

17)سفره دل خود را براي همه باز نكنيد .

18)به گفتار واعمال خود بينديشيد .

19)انتظار نداشته باشيد ديگران شما را درك كنند .

20) ديگران را همانطور كه هستند بپذيريد .

21) توقع خود را از ديگران محدود كنيد .

22) از افراد منفي باف فاصله بگيريد .

23) از گزافه گويي بپرهيزيد .

24)ديگران را مقصر ندانيد .

25 ) رفتار درست را به ديگران بياموزيد .

26) در هر موقعيتي خود را زنده وخلاق نگه داريد .

27) قدر وارزش خود رابدانيد .

28) سازنده وثمر بخش بايد .

29)به آرامش دروني وشادماني دست يابيد .

30) بدانيد براي آنكه شاهد موفقيت باشيد هيچ گاه دير نيست

منبع: كتاب آأخرين راز شاد زيستن (اندرو متيوس)

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ دو شنبه 20 آبان 1392برچسب: سی ,جمله ,موفقییت,,

] [ 6:28 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]


ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب

[ دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:جمله, موفقییت,,

] [ 3:50 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 نحوه ی رفتار با کودک بیش فعال

آیا تاکنون با کودکانی مواجه شده‌اید که برای به‌دست آوردن کوچک‌ترین چیز آن‌قدر داد و فریاد به راه مي‌اندازند که والدینشان کلافه مي‌شوند و عاقبت درخواست آنها را مي‌پذيرند؟

والدین زیادی هستند كه به دلایل مختلف از جمله عدم اطلاع از مهارت فرزندپروری، نداشتن احساس مسوولیت در مورد آینده فرزندان، نداشتن صبر و حوصله، برخوردهای هیجانی و احساسی و... به‌راحتی به درخواست‌های غیرمنطقی آنها عمل می‌کنند.

در مقابل درخواست‌های غیرمنطقی این بچه‌ها باید چه رفتاری انجام داد؟

در مقابل کودکی که می‌خواهد هر چیزی را به زور و با جیغ و فریاد به‌دست آورد، باید چه رفتاری داشت؟

- نباید به جیغ‌های آنها اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جيغ‌زدن يا پرخاشگري به خواسته‌های خود می‌رسد چون از این رفتار خود امتیاز و پاداش مي‌گيرد و برايش لذت‌بخش است، بنابراین می‌آموزد كه این رفتار را تکرار کند. اگر پدر و مادر به جيغ‌‌زدن فرزندان خود توجه كنند، اين رفتار را در او تقويت مي‌كنند.

چه راهکاري برای جلوگیری از این رفتارها  وجود دارد؟

در چنين وضعيتي بايد از تكنيك ناديده گرفتن، استفاده كرد. يعني وقتي يك كودك تلاش مي‌كند فراتر از قوانين و مقرراتي كه برايش وضع شده، امتيازي بگيرد ما باید از تكنيك ناديده گرفتن استفاده كنيم. يعني در كنار او هستيم ولي نه به او نگاه می‌كنيم نه با او حرف می‌زنیم، فقط خودمان را مشغول مي‌كنيم بدون اين‌كه با او ارتباط برقرار كنيم. اين طوري كودك متوجه مي‌شود بدون ارتباط با پدر و مادر، هيچ لذتي برایش وجود نخواهد داشت. اگر این كار را ادامه دهيم رفتار ناپسندش را ترك مي‌كند.ا

ین رفتار آینده کودک را تهدید نمی‌کند؟

اگر كودك با پرخاشگري به اهداف خود برسد بعد از اين‌كه اين رفتار در او ثابت شد ممكن است اشتباه ديگري نیز انجام دهد. يعني بعد از مدتي ما يك بچه خوب را به بچه‌اي تبديل می‌کنیم كه مجموعه‌اي از مشكلات رفتاري مانند دزدي، دروغ‌گویی، مردم‌آزاری و...را دارد.

معمولا بچه‌هايي كه سرشت سخت دارند بدرفتار هستند و سعي مي‌كنند با پافشاري و جيغ‌زدن‌هاي بيش از اندازه به آن‌چه می‌خواهند برسند.

از ويژگي‌هاي يك بچه‌ با سرشت سخت، تسلیم کردن والدین است، يعني آن‌قدر جيغ مي‌زنند كه پدر و مادر احساس مي‌كنند اگر به بچه توجه نكنند ممكن است از دست برود در حالي‌ كه اين طور نيست.

وقتي به‌عنوان پدر و مادر، سرشت فرزند خود را شناختيم، ديگر باید به جيغ‌هایش بي‌اعتنايي كنيم. وقتي چنين كاري انجام دهيم كودك ياد مي‌گيرد یا از كنار آن مساله رد شود یا روش درست‌‌تري را در پيش بگيرد. در این حالت کودک حس می‌کند هنگام جيغ ‌‌زدن، نمی‌تواند با پدر و مادر ارتباط خوبي برقرار کند. بايد حتما كاري انجام دهيم كه كودك حس كند دو روش وجود دارد. در روش خوب، طبق قانون مي‌تواند امتياز گرفته و مورد توجه پدر و مادر قرار بگيرد و در روش بد، با جيغ‌‌ زدن مورد توجه پدر و مادر قرار نگيرد.

از طرفي در صورتي كه جيغ ‌زدن تقويت شود، ممكن است به جروبحث هم برسد. بچه‌هايي كه معمولا از طريق جيغ ‌زدن‌ به خواسته‌هاي خود مي‌رسند در سنين بالاتر با پدر و مادر خود جروبحث مي كنند و زمينه براي پرخاشگری و زورگویی كودك تقويت مي‌شود.

بچه‌هايي كه جيغ مي‌زنند معمولا نسبت به ديگران واكنش‌هاي عاطفي پرخاشگرانه‌اي نشان مي‌دهند و سعي مي‌كنند با رفتار پرخاشگرانه، به آرامش برسند. حالا اگر ما به جيغ‌هاي کودک اعتنا كنيم اين رفتار پرخاشگرانه در او تقويت شده و گاهی اوقات به رفتارهاي كلامي تبديل مي‌شود.

در کنار نادیده گرفتن او،  از چه شیوه‌ای استفاده کنیم تا به نتیجه بهتری برسيم؟

در كنار ناديده گرفتن، بايد به تقويت رفتارهای مثبت كودك هم توجه كنيم تا ميزان پرخاشگري كم شود. اگر فقط ناديده ‌گرفتن انجام گيرد و به تقويت رفتارهاي مثبت كودك توجه نكنيم، پس از مدتي بچه ناراحت‌تر مي‌شود و آن‌قدر گريه مي‌كند تا از پدر و مادرش امتياز بيشتري بگيرد. بايد كاري كنيم كه کودک حس كند راه ديگری نیز وجود دارد که مي‌تواند به احساس ترس و اضطراب جدايي‌ خود پيروز شود و با داد و فرياد به هيچ نتيجه‌اي نمي‌رسد. 

مراحل جلوگیری از جیغ ‌زدن كودك را چه کاری می توان انجام داد؟

در مرحله نخست باید مراقب باشیم جيغ‌ زدن مورد تقويت قرار نگيرد و در مرحله بعد باید بفهميم كه چرا كودك جيغ مي‌زند. آیا جيغ‌ زدن به خاطر سرشت بد بچه است یا کودک وابستگی ناامن دارد و... 

گاهی هدف کودک از پرخاشگري، رسیدن به يك خواسته‌ یا مورد توجه واقع شدن است، گاهی هم هدفش پرخاشگری به شکل کلامی یا غیرکلامی و برخورد فیزیکی است، در این‌گونه موارد باید چه رفتاری مناسب است؟

 كودك بايد بداند اگر رفتار درستي داشته باشد امتياز دارد و در غير این‌صورت ممكن است تنبيه شود. اما اگر هدفش از پرخاشگري، مورد توجه قرار گرفتن یا رسیدن به خواسته‌اي است، بايد بي‌اعتنايي کرده و قانون را رعايت كنيم ولي اگر معنی اين جيغ‌زدن‌ها پرخاشگري است بايد از تكنيك‌هاي درمان رفتارهاي خشن استفاده کرده و بچه را مجازات كرد. 

با کودک چگونه برخورد کنیم که اصلا جیغ نزند؟

باید همه چیز طبق قانون و مقررات باشد تا بچه لجبازی نکرده و جیغ نزند. او باید بیاموزد خارج از قوانین عمل نکند. ما در شماره‌های پیش در مقاله "لجبازی در کودکان طبیعی است" به‌طور مفصل به چگونگی اجرای قانون پرداخته‌ایم، اما به‌طور خلاصه، لجبازی بین دو تا پنج سالگی طبیعی است و کودک بین این سنین به دلیل خودمختاری لجاجت مي‌كند و دوست ندارد به حرف والدین خود گوش دهد، بنابراین تنها راهش این است که ما از یک سوم شخص به‌ نام قانون کمک بگیریم. برای نمونه می‌توانیم بگوییم دخترم، قانون بچه‌ها می‌گه شما باید در این ساعت به رختخواب بروید، بنابراین از آن‌جا که کودک احساس می‌کند این حرف را فرد دیگري به جز پدر و مادرش گفته و مستقیما از پدر و مادر دستور نگرفته، لجبازی نمی‌کند و به حرف‌های شما گوش می‌دهد.

با کودک زیر دو سال چگونه رفتار کنیم؟

از شش ماهگی به بعد می‌توانیم از تكنيك‌هاي ناديده ‌گرفتن استفاده كنيم. نسبت به گريه‌ها و جيغ‌زدن‌هاي زیاد و بي‌دلیل كودك واكنش نشان نمي‌دهيم، بغلش مي‌كنيم، نازش می‌کنیم زیرا بچه زیر دو سال ناراحت می‌شود اما، نه نگاهش می‌کنیم و نه با او حرف مي‌زنيم، گريه‌ بچه که تمام شد بعد با او ارتباط برقرار مي‌كنيم.

بچه‌هاي بيشتر از دو سال چطور، آنها را هم باید بغل کرد؟

او را بلند نمی‌کنیم. فقط نازش می‌کنیم. در این حالت کودک احساس می‌کند کنار پدر و مادر هست اما نه با او حرف می‌زند و نه نگاهش می‌کند زیرا بیشترین بار هیجانی را حرف زدن و نگاه کردن دارد. بنابراین از آن‌جا که هیچ لذتی برای او ایجاد نمی‌شود و امتیازی هم نمی‌گیرد، این رفتار را کنار می‌گذارد

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:44 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

 

 

 راهکار هاي  کنترل فشار رواني

 

مقدمه

 

فشار رواني جزء لاينفك زندگي روزمره است . به عنوان دانشجويان دانشگاه ، شما در مواجهه با الزامات تحصيلي، سازگاري با محيط جديد زندگي يا ايجاد روابط دوستانه، فشار رواني كه شما تجربه مي كنيد لزوما آسيب زا نيست . اشكال خفيف فشار رواني به عنوان يك عامل برانگيزاننده و نيرو دهنده عمل مي‌كند. بهر حال، اگر سطح فشار رواني شما بسيار بالا باشد، ممكن است براي شما مشكلات طبي و اجتماعي ايجاد شود.

 

فشار رواني ( استرس) چيست ؟

 

گرچه ما اغلب فشار رواني را داراي منشأ خارجي مي‌دانيم. اما خود حوادث، فشارزا نيستند، بلكه، شيوة نگرش و تعبير و تفسير و واكنش ما آنها را فشارزا مي‌كند.مردم در نوع حوادثي كه براي خود فشارزا تلقي مي‌كنند و نوع پاسخشان به آنها به شدت متفاوت هستند. به عنوان مثال، صحبت در مجامع گروهي براي يك عده فشارزا و براي عده‌اي ديگر آرامش آور است .

 

نشانه هاي فشار رواني

 

نشانه‌هايي وجود دارندكه لازم است به هنگام تحت فشار قرارگرفتن به آنها توجه كنيد. اين نشانه‌ها در چهار طبقه مي‌گنجند: احساسات، افكار، رفتار و نشانه‌هاي جسماني. به هنگام تحت فشار قرار گرفتن، يكي يا چند تا از نشانه‌هاي زير را تجربه مي‌كنيد:

 

احساسات

 

· احساس اضطراب

· تحريك پذير شدن

· احساس هراس

· نوسان خلقي

 

افكار

 

· احساس ارزشمندي پائين

· ناتواني در تمركز

· نگراني در مورد آينده

· فراموش كاري

· ترس از شكست

· خجالت‌زدگي

· اشتغال ذهني با افكار و تكاليف

رفتار

 

· لكنت وساير مشكلات گفتاري

· خندين باصداي بلند و حالت عصبي صدا

· افزايش مصرف سيگار

· افزايش شانس ( استعداد )تصادف

· گريه بدونه دليل آشكار

· از جا پريدن

· سائيدن دندان به روي هم

· افزايش مصرف الكل و ساير داروها

· از دست دادن اشتها يا پرخوري كردن

جسماني

 

· تعريق، دستهاي مرطوب

· لرز

· خشكي گلو و دهان

· تكرر ادرار

· تكرر ادرار ، عدم هضم غذا ، استفراغ

· سردردها

· دردگردن يا پشت

· آسيب‌پذيري به بيماري

· افزايش ضربان قلب

· تيك‌هاي عصبي

· مشكلات خواب

· احساس پروانه در شكم

· تنش پيش از قاعدگي

· فقدان اشتهاي يا پرخوري افراطي

 

علل فشار رواني

 

هم حوادث مثبت و هم منفي زندگي مي‌تواند فشارزا باشد. بهرحال، براي اغلب مردم، تغييرات عمدة زندگي، عامل اصلي فشار است. اين حوادث الزام بيشتري را بر منابع مقابله‌اي فرد تحميل مي‌كنند.

 

تغييرات اصلي زندگي كه مي‌تواند فشارزا باشد :

 

· نقل مكان جغرافيايي

· انتقال به دانشگاهي جديد

· بارداري

· سبك جديد زندگي

· مرگ شخص مورد علاقه

· ورود به دانشگاه

· ازدواج

· اشتغال(جديد)

· طلاق

· اخراج از شغل

 

حوادث محيطي فشارزا

 

· فشارزمان( كمبود وقت )

· مشكلات مالي

· ناكامي‌ها

· رقابت

· سروصدا

 

چگونه فشار رواني را مي‌توان كاهش داد

 

بسياري از فشارهاي رواني را مي‌توان تغيير، خاموش و يا به حداقل رساند. در زير بعضي از روشهاي كه مي‌توانيد براي كاهش فشار مورد استفاده قراردهيد، ذكر مي شوند:

 

 

· از واكنشهاي خود نسبت به فشار آگاهي كسب كنيد.

· خودگويي‌هاي مثبت خود را افزايش دهيد.

· برتوانايي‌ها و تكاليف كامل شدة خود تمركز كنيد.

· از رقابت غير ضروري بپرهيزيد.

· رفتارهاي جرأت‌مندانه خود را افزايش دهيد.

· محدوديتهاي خود را شناخته و بپذيريد. بخاطر داشته باشيد كه هركسي منحصر به فرد و با ديگران متفاوت است.

· سرگرمي‌هايي براي خودتان در نظر بگيريد، حالت آرامش خود را حفظ كرده و شوخ طبع باشيد.

· بطور منظم ورزش كنيد.

· از غذاهاي متعادل به صورت روزانه استفاده كنيد.

· دربارة نگراني‌ها و مشكلات خود با دوستاني كه مورد اعتمادتان هستند، صحبت كنيد.

· وقت خود را بصورت خردمندانه مورد استفاده قراردهيد.

· چگونگي برنامه ريزي وقت خود را ارزيابي كنيد.

· براي آينده طرح داشته باشيد و از طفره‌روي و به تعويق انداختن آن خودداري كنيد.

· برنامة كاري هفتگي داشته و سعي كنيد به آن عمل كنيد.

· اهداف واقع گرايانه انتخاب كنيد.

· اولويت هاي (كاري ) خود را بشناسيد.

· به هنگام مطالعه براي يك امتحان، مطالعه را با دور‌ه‌هاي كوتاه شروع كنيدو سپس زمان مطالعه را به تدريج افزايش دهيد.

· فراغت هاي كوتاه و مكرر براي خود در نظربگيريد.

· از روشهاي آرامش بخشي استفاده كنيد. به عنوان مثال به هنگام احساس تنش براي چند دقيقه دم و بازدم آرام (و عميق ) را تمرين كنيد.

 

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب: ,

] [ 15:20 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]


 

صد  راهکار برای داشتن زندگی بهتر!

 1. اشتباهاتتان را بپذیرید

2. از اشتباهات اطرافیان و دوستانتان بگذرید و چشم پوشی کنید

3. برای خودتان سرگرمی جدیدی انتخاب کنید

۴. منظم باشید و نظم خاص و مورد قبول خود را اجرا کنید

۵. دوستان جدیدی پیدا کنید

۶. کار جدیدی پیدا کنید

۷. رژیم غذاییتان را تغییر دهید

۸. احساساتتان را روی کاغذ پیاده کنید. به عبارت دیگر برای خودتان یک دفترچه ی خاطرات تهیه کنید

۹. جملات صبحگاهی خاص خود را پیدا کنید! (هر روز صبح یک جمله ی مثبت را بیان کنید)

۱۰. به مسافرت بروید

 11. ریسک پذیر باشید (خطر پذیری باعث افزیش نشاط در زندگی می شود)

۱۲. فعالیت اقتصادی خود را بنا کنید (بیکار نمانید و شروع کنید به دنبال کار بگردید و اگر هم نشد خودتان کاری را راه بیاندازید)

۱۳. زبان جدیدی یاد بگیرید (یاد گرفتن زبان شما را با دنیایی جدیدتر آشنا می کند)

۱۴. دلیلی برای پذیرفتن نظرات دیگران بیابید

۱۵. دکوراسیون محل کارتان را تغییر دهید

۱۶. به خودتان پاداش بدهید

۱۷. صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید

۱۸. قدرت تمرکزتان را افزایش دهید (برای این کار می توانید از تکنیک های مختلفی که وجود دارد استفاده کنید)

۱۹. یک وبلاگ برای خودتان دست و پا کنید!

۲۰. یک کتابچه ی الکترونیکی بنویسید و در اینترنت منتشر کنید

 21. تلاش کنید ولی زیاد رویایی فکر نکنید

۲۲. کارشکنی و بی قانونی را بگذارید کنار

۲۳. دلیلی برای دوست داشتن خودتان پیدا کنید!

۲۴. چیزهای جدید را تجربه کنید

۲۵. از دعوا کردن برحذر باشید

۲۶. از تلف کردن انرژی تان جلوگیری کنید

27. یادبگیرید که چشم پوشی کنید

۲۸. قدردان زحمات دیگران در قبال خودتان باشید

۲۹. ول کن قضیه نباشید!

۳۰. خانه تان را تمیز کنید

 31. فعالیت های روزانه تان را بنویسید

۳۲. نظرات منفی که در مورد خودتان دارید را حل کنید

۳۳. مهارت های جدیدی را یاد بگیرید

۳۴. به مانند پولتان که همیشه حسابش دستتان است، حساب زمانتان را هم داشته باشید

۳۵. ورزش کنید

۳۶. مثل والدین باشید!

۳۷. دیوارهایی را که اطراف خودتان ساخته اید نابود کنید

۳۸. چیزهایی که باعث ناراحتی تان می شود را از خود و خانه تان دور کنید

۳۹. هفته ای یک کتاب بخوانید

۴۰. در دوره های یک ماهه خود را مجبور به کاری کنید

 41. به دوستان قدیمی تان زنگ بزنید و جویای احوالشان شوید

۴۲. پیگیر اتفاقات باشید

۴۳. بازی کنید! (بعضی وقت ها مثل بچه ها رفتار کردن و با آنها بازی کردن باعث افزایش روحیه تان می شود)

۴۴. کسانی که به شما بدی کرده اند را ببخشید

۴۵. بی خیال حل مشکلات سخت شوید!

۴۶. با دشمنان قدیمی تان صلح کنید

۴۷. به یک دوست نزدیک قول بدهید و پابند به قولتان باشید

۴۸. اگر از کسی واقعاً بدتان می آید، با او قطع رابطه کنید! (به همین سادگی می توان جلوی بسیاری از ناراحتی ها را گرفت!)

۴۹. چیزیکه برای مدتها می خواستید را برای خودتان بخرید!

۵۰. قضاوت کردن را کنار بگذارید

 51. طرز لباس پوشیدتان را عوض کنید

۵۲. حداقل روزی ۱۰ باز لبخند بزنید

۵۳. بعضی از خاطرات گذشته را فراموش کنید

۵۴. یک درخت در باغچه تان بکارید

۵۵. به یک شهر دیگر بروید!

۵۶. دوستان تازه ای دست و پا کنید

۵۷. زیاد پایبند نگاه کردن به تلویزیون نباشید

۵۸. سرگرمی های غیرعادی ای برای خودتان دست و پا کنید

۵۹. یکی را تصادفی انتخاب کرده و بغل کنید!

۶۰. یک مهمانی غیرمترقبه برگزار کنید!

 61. به پیاده روی بروید!

۶۲. یک حیوان خانگی بخرید

۶۳. یک نامه ی تشکر آمیز برای دوستانتان بنویسید

۶۴. روزانه تمرین مدیتیشن کنید

۶۵. از جملات زیبا استفاده کنید

۶۶. نسبت به خودتان هم همین کار را بکنید

۶۷. اگر در چیزی شک کردید، کاری که دلتان می گوید را انجام دهید

۶۸. چه پیروز چه بازنده، اظهار نظر نکنید

۶۹. از کسی تقلید نکنید

۷۰. اهدافتان را بشناسید

 71. به دیگران کمک کنید

۷۲. اجتماعی باشید

۷۳. زمانی را هم به تنهایی بگذرانید

۷۴. بعضی چیزها را هم خودتان تعمیر کنید

۷۵. کارهای با ارزش انجام دهید

۷۶. سعی کنید که عادت کنید قبل از انجام هر کاری کمی فکر کنید تا بعداً دچار پشیمانی نشوید

۷۷. موارد مختلف زندگی تان را درجه بندی کنید

۷۸. درک کنید که دیگران از شما چه می خواهند

۷۹. عادت های بدتان را ترک کنید

۸۰. غرو لند کردن را ترک کنید

 81. چیزی که ازش بدتان می آید را از خودتان دور کنید

۸۲. سعی کنید هر روز بهتر از دیروز باشید

۸۳. به حرفهای منتقدانتان گوش دهید

۸۴. بدانید که زندگی خودش شکل نمی گیرد٬ بلکه براساس واکنش شما به مسائل مختلف زندگی شکل می گیرد. در موارد مختلف زندگی درست واکنش دهید!

۸۵. بخندید

۸۶. به سمت چیزی که علاقه دارید حرکت کنید

۸۷. به احساساتتان اعتماد کنید

۸۸. طوری زندگی کنید که انگار دارید تفریح می کنید

۸۹. از زندکی تان یک داستان درست کنید. اتفاقات مختلف زندگی تان را ثبت کنید و براساس آنها برای خودتان داستان هایی بنویسید که شما در آن نقش اول را دارید و یک قهرمان هستید!

۹۰. دنباله رو دیگران نباشید

 91. به اعتقاداتتان توجه کنید

۹۲. دروغ نگویید!

۹۳. موقعیت های مختلف را در زندگی تان پیش بینی کنید. اینگونه عمل کردن در زندگی ساده تر خواهد بود

۹۴. در زمان حال زندگی کنید

۹۵. منتظر اتفاقات غیر منتظره باشید

۹۶. سعی کنید که از لحظات عمر لذت ببرید!

۹۷. قوانین خاص خود را داشته باشید

۹۸. حسادت نکنید

۹۹. عاشق باشید! نه فقط به دیگران که به خودتان!

۱۰۰. هیچوقت افسوس گذشته ها را نخورید!

 

 

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات
ادامه مطلب

[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب: زندگي, راهکار, زندگي , بهتر,

] [ 14:53 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

.

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

.
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
..کد صفحه بندی لوکس بلاگ.txt - 650 B . اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی كُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً *************** بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ .